اسلامیجوانان

برهان شر دلیلی بر نفی وجود خدا!

برهان شر دلیلی بر نفی وجود خدا!

 

انجنیر محمد نسیم مهدی

در هر عصری و زمانی و مکانی خدا ناباورانی بودند که برهان وجود شر در جهان را به عنوان دلیلی بر نفی وجود خدا مطرح می کردند و در جانب مقابل آنها طرفداران همه ادیان خصوصآ پیروان دین یهودیت ، مسیحیت و اسلام به رد این برهان کتاب ها و مقالات زیاد نوشتند و این برهان را یک برهان غیر علمی و غیر منطقی دانستند و قلمداد کردند. طرفداران ادیان می گویند که خدا ناباوران آن خفاشان هستند که جهان را بدون رنگ و زیبایی احساس میکنند ، آنها زحمت و رنج باغبان را می بینند و آن را بزرگ می سازند ولی نتیجه اش که همان گلستان است را نمی بینند.
خداناباوران به گمان باطل شان به برهان وجود شر صورت منطقی داده اند و ان را بشکل ذیل ارائه می‌کنند.
طرح دلیل:-
مقدمه اول :- نخست فرض می‌کنند که خدای وجود دارد که عادل ، عالم ، قادر و رحیم است.
مقدمه دوم :- بر اساس تجارب ما در جهان شر وجود دارد
مقدمه سوم :- آیا این خدا می داند که در جهان شر وجود دارد ؟
مقدمه چهارم :- اگر نمی داند که شر وجود دارد پس او عالم مطلق نیست.
مقدمه پنجم :- اگر می داند که در جهان شر وجود دارد اما به رفع آنها اقدام نمی کند پس او قادر مطلق نیست.
مقدمه ششم :- اگر به رفع آن شر قادر است ولی اقدام نمی کند این به این معنی است که این خدا به وجود همهٔ شرور در جهان راضی است پس این خدا خود شرور است.
نتیجه :- خدا ی شرور خدای رحمان و عادل نیست. بناهٔ خدا نیست.
از یک فیلسوف بزرگ یهودی پرسیدند که چرا خداوند در هنگام هولوکاست مداخله نکرد و یهودیان را از چنگال هتلر نجات نداد و گذاشت چهار میلیون یهودی کشته شوند ؟
آن فیلسوف گفت :- خداوند جهان را خلق کرد چون بیش از حد ناتوان گشته بود جهان را به حال خودش واگذاشت و به همین علت خداوند نتوانست در قضیه هولوکاست مداخله کند چون نهایت خسته و ناتوان بود و است.
خدا ناباوران میگویند که جهان باید یک جهان بسته و به کمال رسیده می بود و حاجت به این نمی بود که ما انسان ها برای رسیدن به آرزو های مان این قدر هزینه پرداخت نمائیم و زحمت بکشیم و رنج بسیاری را متحمل شویم ، آنها میخواهند که باید ما بدون رنج و زحمت یک باره دانشمند شویم و یا ریس جمهور ….. شویم.
آنها میخواهند بگویند که باید در جهان این همه حوادث طبیعی که باعث مرگ انسان ها می‌شوند وجود نمی داشت خلاصه آنها می خواهند که این جهان مانند یک بهشت می بود که بدون رنج و زحمت همه نعمات مادی برای ما میسر می بود.
آیا چنین تصویری از جهان از نظر شما منطقی است؟
امیدوارم به نکات آتی توجه بفرمائید:-
۱- خداوند جهان را آفرید ولی آنرا به حال خودش رها نکرد. این یک تصور غلط در جهان یهودیت است. در کتاب تورات در صفر پیدایش آمده است. که خداوند در شش روز زمین ، درختان ، حیوانات و انسان ها و جهان را آفرید و بعد به استراحت پرداخت. یعنی جهان را به حال خودش واگذاشت. ما مسلمان ها اعتقاد داریم که فعل‌ را نباید از فاعل جدا ساخت. آیا می شود کسی را که در حال سخن گفتن است از سخن اش جدا ساخت؟
ممکن الوجود هیچگاه به پای خود نه ایستاده است بلکه همیشه برای اینکه به موجودیت خود ادامه بدهد به واجب الوجود متکی است.
خداوند مانند روح در بدن است بدن تا زمانی زنده است که در آن روح حضور داشته باشد اگر روح از بدن خارج شد بدن جسم مرده خواهد بود.
بناء اگر خداوند لحظه این جهان را به حال خودش واگذارد این جهان فوری نابود خواهد شد.
خداوند در نقطه ، نقطه جهان حاظر است و لحظه به لحظه جهان را مدیریت می کند و جهان بدون مدیریت لحظه به لحظهٔ خداوند اصلا ممکن نیست که ادامه یابد.
۲- معنی واقعی شر:-
هر حادثه و هر فعلی که باعث رنج و زحمت انسان ها گردد شر است پس می‌توان گفت شر همان رنج و زحمت است.
بطور کلی می‌توان گفت که در جهان دو نوع شر(رنج) وجود دارد.
اول – شر(رنج) با فایده و دوم- شر بی فایده یعنی بی هوده.
آیا در جهان رنج بی هوده و بی فایده وجود دارد؟
بعضی از رنج ها را ما انسان ها خلق می کنیم مانند جنگ ها ، جنایات و…… و تعداد دیگر از آنها معلول قوانین حاکم بر طبیعت است که فعل لحظه به لحظه ای خداوند است.
۳- جهان کارخانه تغییرات است:-
طرفداران فرضیه بیگ بنگ(انفجار بزرگ ) می گویند که جهان بعد از انفجار یک حالت نا منظم داشت بعدأ از آن حالت بی نظمی یعنی ناقصی به سوی نظم حرکت کرد که در نتیجه ستارگان و کهکشان ها تشکیل گردید و به حالت امروزی درآمد که در همهٔ عالم یک نظم دقیق و کاملی حاکم است و آن جهان حالا هم به سوی رسیدن به کمال نهایی خود در حرکت است. زمین بشمول نظام شمسی ما همه بسوی رسیدن به کمال در حرکت اند.
ما انسان ها هم مانند سایر موجودات عالم در جهت تکامل و رسیدن به کمال حرکت می نماییم.
در دل هر انسان آروزو های وجود دارد و این آروزو ها و آرمان‌ها انسان ها را مجبور می‌کنند که برای رسیدن به آنها حرکت نمایند و زحمت بکشند و رنج های را متحمل شوند.
چنانکه گفته اند بدون رنج گنج میسر نمی‌شود. یکی از صبح تا شام برای یافتن یک لقمه نان زحمت می کشد –
بنا کار می‌کند تا برای خود و یا برای دیگران قصر بسازد. یکی سال ها تحصیل میکند تا داکتر شود. مادری رنج حمل و زایمان را قبول می کند. انسان ها همه رنج ها و زحمات را قبول کردند که تا حال موفق شدند تا شکل زمین را تغییر بدهند ، آنها شهر ها و کشور های مدرن امروزی را ساختند-و به این سطح تکنالوژی رسیدند که این همه با یک عالم رنج و زحمت بدست آمده است .
آیا این رنج ها نتیجه خوب داشتند یا بد؟
ما رنج ها را متحمل میشویم تا به پیش به سوی یک آینده روشن و خوب حرکت کنیم آیا این رنج ها با فایده نیستند؟
سیلاب ها ، زلزله ها و امراض گوناگون همه شر نیستند ما می توانیم توسط علوم از گسترش بعضی از امراض در حال حاضر جلوگیری کنیم مانند کرونا ، چیچک‌ ، سرخکان ، فلج اطفال ، ایدز وغیره …….
اما در گذشته چنین قدرتی را نداشتیم ، این امراض در گذشته برای انسان ها همه شر بودند زیرا به اثر آنها از بین می رفتند-.
امروز با ساختن تعمیرات با مقاومت بالا در مقابل زلزله ها موفق شدیم تا حدی جلوی تلفات را کم بسازیم پس این همه زلزله ها ،سیلاب ها شر مطلق نیستند- خداوند برای ما قدرت داده است که به مرور زمان بر همه این حوادث طبیعی مرگبار پیروز گردیم-
۴- وجود هوش ، اختیار و احساس در آدمی :-
اگر به اختیار و اراده و احساس خود به طرف اژدها حرکت کنیم ملامت کیست ؟- نباید با پای خود به دهان اژدها برویم- آیا جنگ های اول و دوم جهانی رفتن به سوی دهن اژدها نبود ؟
اگر پدر و مادری یک پسر بد اخلاق به جامعه تقدیم کنند این به معنی یک شر نیست که توسط پدر و مادری صورت گرفته است. ؟
باید خیر آفرید برای اینکه ما مخلوق با هوش ، اراده و اختیار و احساس هستیم.
آیا می‌توان شرور را بدو حصه تقسیم کرد؟-
اگر ما انسان ها موجودات بی اختیار ، اراده و هوش آفریده می شدیم در بین ما با کمپیوتر ها و سایر جامدات فرقی وجود می داشت؟- در آن صورت این جهان تبدیل به یک جهان جامدات مانند کمپیوتر ها ، نمی شد؟
انسان ها فقط در بهشت ها در یک حالت خواهند بود زیرا در آنجا آنها رشد و تغییر نخواهند یافت.
۱- شر اختیاری همه زادهٔ افعال ، کردار و گفتار بشر اند همه جنگ ها در طول تاریخ زاده افراد خود خواه و متکبر بوده است.
۲- شر غیر اختیاری به آن عده رنج های کفته می شود که توسط احوادث طبیعی مانند زلزله، سیلاب ها امراض گوناگون به انسان ها می رسد که همه را انسان ها می‌توانند مهار کنند و به حد اقل برسانند.
۵- انسان ها کریمانه آفریده شده اند:-
همه موجودات در جهان هستی عادلانه آفریده شده اند بجز انسان ها که کریمانه آفریده شده اند- اما جهان دیگر عادلانه آفریده شده است-
انسان ها را خداوند (۲۸-البقره) از کتم عدم بوجود آورد ما قبل از آمدن هیچگونه استحقاق نداشتیم جون نبودیم ما در جهان عدم و نیستی بودیم خداوند بر ما لطف و کرم کرد ما را بشکل انسان آفرید – به ما بدن سالم ، چشمان سالم ، دستان ، پاهای سالم عنایت فرمود. ما چون نبودیم هیچ نقشی در پیدایش خود نداشته ایم. و بناهٔ هیچ حقی و استحقاقی بر خدا نداریم بلکه سراپا مرحون احسان و لطف و کرم او تعالی هستیم. ما در بدل این همه لطف و کرم او چی باید انجام بدهیم ؟
آیا این همه را نادیده بگیریم و از وجودش انکار کنیم؟
آ یا این عمل ما یک کار عاقلانهٔ خواهد بود ؟
آیا بر ما واجب نخواهد بود که بر درگاه اش سر سجده فرود آریم و شکرانه این همه نعمات اش را بجا آریم ؟ آیا نباید از خدا تشکری کنیم و سپاسگزار باشیم؟
۶- خدا ناباوران باید اثبات کنند که در جهان رنج بیهوده ( شر بی فایده) وجود دارد :
ما ثابت ساختیم که در جهان رنج بیهوده وجود ندارد بلکه همه رنج هایکه از طریق حوادث طبیعی و عملکرد خود ما انسان ها به ما می‌رسد نسبی و قابل کنترول اند. اگر قرن ها قبل مرض اوبا (کولرا) باعث از بین بردن میلیون ها انسان می شد به دلیل عدم رشد علمی ما بود حالا چرا این مرض نمی تواند در جوامع انسانی فاجعه بیافریند؟
اگر در دهات ولایت هرات به اثر زلزله هزاران نفر تلف شدند به دلیل خانه های گلی و ساخته شده از خشت خام بوده است در حالیکه در کشور های پیش رفته زلزله های بقدرت (۷) ریشتر هیچ تلفاتی نخواهند داشت ، این ها همه فعل و انفعالات درونی قشر زمین ما یعنی خانه ما است که همه فعل خدا در جهت رشد ، تکامل و حرکت به سوی کمالاتی است که خداوند این سنت و قوانین را بر آن حاکم ساخته است .
ما تا هنوز در جهان به شر بی فایده دست نیافتیم پس آن مقدمه که خدا ناباوران بر برهان شر ترتیب کرده اند از ریشه نادرست است.
فرض وجود شر بیهوده در جهان آن چنان که خداناباوران مطرح کرده اند محال است و وجود خارجی ندارد و نمی توان حتی یک مورد شر مطلق بیهوده را در جهان ثابت ساخت.
۷- جهان آخرت عادلانه آفریده شده است:-
انسان ها دارای اختیار و عقل اند به همین دلیل این جهان را خداوند برای امتحان ما آفرید تا آنهایکه عمل شایسته انجام می‌دهند با آنهایکه کفر می ورزند (۲-سوره ملک) مشخص شوند. این دنیا یک معبر است به عبارهٔ دیگر مزرعه آخرت است.
ما انسان ها به مثابه یک عابر و یک مسافر هستیم که از پل عبور خواهیم کرد بناهٔ برای اینکه از ما امتحان درست اخذ گردد خداوند به ما اختیار و عقل داد و ما را مسئول کار های که انجام میدهیم ساخت.
پس اگر سلطانی جنایت می‌کند واگر امپراطوری و چنگیز خانی ، شدادی، نمرودی ، هیتلری و…… هزاران انسان بی گناه را بقتل میرسانند در برابر آنچه که انجام می‌دهند مسئول خواهند بود . شاید اعتراض بفرمائید که اکثریت این جنایت کاران با شان و شوکت بدون کدام رنجی از دنیا رفته اند ما هم به همین نکته نهایت ظریف تأکید می نمایم که در این صورت آنها در کجا محکمه می‌شوند و در کجا مجازات می‌شوند؟
الله متعال برای بیان همین مطلب به مردم یک لک و بیست و چهار هزار پیامبر فرستاد و کتب و صحایف فرستاد و اعلان فرمود که هر کس به اندازه ذره کار نیک انجام بدهد مکافات انرا در آخرت خواهد دید و هر کس به اندازه ذرهٔ کار بد انجام بدهد در آخرت که روز عدالت و جهان عدالت است جزای عمل خود را خواهد چشید. (۸- سوره زلزله ).
خداناباوران به جهان آخرت که جهان عدالت است ایمان ندارند و به بهشت ها و دوزخ خداوند یقین ندارند فکر می‌کنند که آنهایکه در دنیا هزاران انسان بی گناه را بقتل رسانده اند و بدون کدام رنجی از دنیا رفته اند همین قسم خواهند رفت به همین دلیل وجود چنین افراد جنایتکار را شر مطلق می دانند و فکر می‌کنند خدای وجود ندارد که جلو ظلم آنها را در دنیا بگیرد. در حالیکه آنها غافل از فلسفه زندگانی در دنیا هستند و از آنکه آنها کریمانه آفریده شده اند و جهان آخرت عادلانه آفریده شده است بی خبر اند. برای ما مسلمانها همه چیز در دنیا خیر است هیچ حادثهٔ را برای خود شر مطلق تلقی نمی کنیم زیرا خداوند فرموده است ( ۲۱۶-بقره )
« وای بسا که چیزی را ناگوار پندارید که بخیر شما باشد وای بسا که چیزی را دوست داشته باشید و به شر شما باشد و خداوند میداند و شما نمیدانید »
۸- وجود مرگ :-
در این باره خداوند فرموده است ( ۵۷- العنکبوت ) « هر نفسی چشنده مرگ است »
پایان کار همه ما مرگ است. خدا ناباوران مرگ را پایان زندکی میدانند به همین دلیل فکر می‌کنند که مانند یک علف در طبیعت روییده اند و سبز شده اند و با مرگ زندگانی آنها پایان می یابد- در حالیکه ما مسلمانان مرگ را آغاز یک زندگی تازه و جدید میدانیم. (۲۸-البقره).
مکتب نهیلیسم ( بوچی گرائی ) در بستر مناسب ایدولوژی ناتورالیسم و خداناباوری رشد می کند. این مکتب تا هنوز در غرب هزاران جوان را به سوی مرگ ( خودکشی به اثر تفکر بوچی زندگانی در دنیا ) فرستاده است. این مکتب حالا در جوامع غربی بیداد میکند . دانشمندان و فیلسوفان جوامع غربی از مهار و گسترش روز افزون آن در بین جوانان تا هنوز ناکام بوده اند- در حالیکه ایمان به آخرت یعنی به جهان عدالت و مکافات و مجازات یگانه راه موثر و مناسب برای مهار کردن مکتب نهیلیسم (پوچی گرائی ) است.
اگر دانشمندان جهان غرب صادقانه میخواهند جوانان خود را از چنگال مکتب نهیلیسم نجات بدهند باید به آنها عقاید اسلامی را تعلیم بدهند و در مکاتب به شاگردان تدریس کنند.
۹- دیدگاه عارفان :-
عارفان مسلمان همه حوادث دنیا را برای خود خیر می دانند و اگر به آنها مصیبتی برسد شکر خدا را بجا می آورند و اگر به آنها خیری برسد باز هم شکر خدا را بجا می آورند. آنها خیر و شر را از جانب خدا میدانند و می گویند آنچه از جانب دوست آید نیکوست.
در هر دو صورت به قضایی الهی راضی اند.

۲۴ قوس ۱۴۰۲

موضوعات مشابه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button