شبهای از ملحدین (وجود شر در جهان)
محمد نسیم مهدی
یکی از شبهات که ملحدین قدیم و معاصر مطرح می کردند و می کنند این موضوع است که آیا وجود شر در زمین دلیل بر نفی وجود خدای رحمان نیست؟ آنها می گویند که شما می گویید که الله رحمان و رحیم است اگر چنین الله رحمان و رحیم در جهان وجود داشته باشد پس چرا اجازه میدهد که هزاران انسان بی گناه به اثر زلزله ها، آتش فشان ها، سیلاب ها و طوفان ها از بین بروند؟
چرا اجازه میدهد که امپراطور های ستمگر تنها به قصد کشور گشائی میلیون ها انسان ها را بقتل برسانند؟ و ظالم ظلم کند؟ چون به جهان مداخله نمی کند و این جهان را کاملأ به یک جهان خیر تبدیل نمی کند و از شر پاک نمی کند بنأ وجود ندارد؟
پاسخ ؛-
۱- اولأ طرح سوال بر اساس یک پیش فرض خرافی و کودکانه بنأ شده است. آنها بر اساس ذهن خود خدای را خلق کرده اند که فقط دارای یک صفت است و تنها رحمن است و بس. این نوع خدایان مخلوق ذهن بشر است و در طول قرون چنین مخلوق بنام خدا در بین مردم و جوامع وجود داشته و پرستش می شده است در حالیکه الله متعال ما مسلمانان آن ذات بزرگوار و با عظمت است که تا خود اش خود را در کلام پاک خود (قرآن کریم) معرفی نکرده بود هیچ مخلوق قادر نبود و نشد که الله متعال را به آن صفات و اسمأ نیک توصیف و تعریف کنند. الله متعال در قرآن کریم فقط نود و نه اسمأ نیک (اسمأ الحسنی) خود را که همه صفات او تعالی اند معرفی کرده است و در حالیکه این اسمأ الحسنی با این مقدار فقط متناسب به سطح ادراک بشر و مقدار لغات زبان بشر در قرآن کریم مطرح گردیده و همچنان الله متعال در همین قرآن ذکر می فرماید که اگر هفت بحر مرکب شوند و باز به آن هفت دیگر افزوده شود و با آن کلمات (صفات و معلومات و مخلوقات و علم مطلق) خدا را بنویسند همه خلاص خواهند شد ولی کلمات الله متعال تمام نخواهد شد.
برادر! آیا فکر کرده اید که کرهٔ خاکی ما به شمول همه نظام شمسی و حتی به شمول کهکشان ما یعنی کهکشان شیرئ در مقابل هزار ها میلیارد کهکشان ها و خلقت با عظمت خداوند به مانند یک دانه ریگ در ریگستان است پس دریا های که در این ریگ کوچک که نامش را الله متعال ارض نهاده است چقدر خواهد بود که بتوان با آن ها همهٔ معلومات و کلمات و صفات و مخلوقات الله متعال را نوشت و اگر این کرهٔ خاکی (زمین-خانه ئی ما) همه تبدیل به مرکب گردد باز هم نمی توان با آن همه کلمات (مخلوقات، صفات و علم مطلق) الله متعال را نوشت.
دین ستیزان نخست چنین خدای را در ذهن خود فرض و خلق کرده اند و بعد بر اساس همین فرض غلط و کودکانه شبهٔ یی خود را مطرح کرده اند البته در گذشته تاریخ در بین اقوام و قبایل و ملل و نحل چنین خدایانی به وفور دیده می شود و حالا هم در بین ملل و نحل مختلف جهان وجود دارند.
۲- ثانیأ آنها دین اسلام را مانند ادیان دیگر می دانند بطور مثال ؛- در دین زرتشتی (زردشتی) دو خدا وجود دارد یکی خدای نور و روشنایی (اهورا مزدا) است و دومی خدای تاریکی و ظلمت (اهریمن) است. آن یکی می سازد و خلق می کند و دیگری ویران می کند و از بین می برد هر کدام بر بخشی از عالم مسلط اند بنأ جهان از نظر آنها به دو بخش تقسیم می شود یکی جهان نورانی و روشنائی و دوم جهان ظلمت و تاریکی و در دین هندوئیسم نیز هزاران اله و بگوان (خدا) وجود دارد. آن ها خدای شیوا را خدای آبادی و عمران می دانند و در برابر اش خدای ویشنو را که خدای ویران کار است قرار میدهند به همین قسم خدائی جنگلات، خدائی کوه ها، خدائی آب ها، خدائی طوفان ها و باران ها و… ملحدین قدیم و معاصر فهم شان و معرفت شان از الله متعال مانند زردشتی ها و هندوئیسم است الله متعال را بیک صفت رحمان و رحیم متصف می سازند و بعد بر بنیاد این فرضیه سوال خود را مطرح می کنند.
الله متعال نود و نه اسم پاک و زیبا دارد که همهٔ این اسمأ صفات الله متعال اند. نه تنها الله متعال رحمان و رحیم است که بلکه قادر، توانا، حکیم، علیم، بصیر و سمیع و… است، بنأ هر حرکتی را که شما گمان می کنید که برای شما شر است ولی همین برای عدهٔ دیگری خیر است الله متعال در آیه (البقره-۲۱۶) فرموده است که انسان ها خیر و شر خود را نمی دانند یک امر را فکر می کنند که شاید بضرر شان باشد در حالیکه در حقیقت به نفع آنها است و آنچه را که به نفع خود می پندارند در حقیقت به ضرر آن ها است. می گویند زمانیکه قاره استرالیا کشف شد مردم تازه وارد برای امرار معاش و تهیه گوشت خود دوازده جوره خرگوش را از اروپا به استرالیا بردند بعد از چند سال این خرگوش ها به قدر زیاد شدند که همه کشت و زراعت آنها را نابود می کردند بالاخره اهالی استرالیا اقدام به شکار آنها کردند. وبه
همین ترتیب آهو های زیاد را به استرالیا بردند و در جنگلات رها کردند چند سال بعد مشاهده کردند که آنها بقدر زیاد شدند که جنگلات را تقریبأ از بین بردند فهمیدند که الله متعال در جنگلات تنها یک موجود را خلق نکرده بلکه برای ایجاد توازن در طبیعت کار نهایت حکیمانه و دقیق را انجام داده است و برای اینکه از حد تعادل بیرون نروند حیوانات شکارچی که آن ها را شکار کنند را خلق کرده است. طبیعت اولأ به اثر وجود حیوانات رنگارنگ نهایت زیبا می گردد و بعدأ تعادل در تعداد حیوانات حفظ می گردد و در نتیجه بمقدار که طبیعت ضرورت دارد باقی می ماند. ۳- اگر بنابر این باشد که در دنیا ظالمین و طاغوت ها ظلم کنند اموال مردم را غصب کنند و هزاران انسان بیگناه و مظلوم را بقتل برسانند و به همین قسم به ناز و نعمت بر افراد و ملت های مظلوم پادشاهی و حکومت کنند و بعد از دنیا بطور عادی بروند بدون اینکه مجازات شوند این دنیا از این منظر یک دنیای جنگل گونه است که در آن شیر ها، ببر ها، پلنگ ها و گرگ ها و هر چه بخواهند انجام میدهند هر حیوان دیگر را که در اطراف خود مشاهده کنند فوری شکار می کنند و می خورند و عاقبت از کار ها و ظلم های که انجام داده اند هیچگونه سوال نمی شوند ملحدین این دنیا را چنین فرض کرده اند به همین دلیل زندگانی در دنیا را پوچ و بیهوده می دانند و فکر می کنند که در دنیا فقط شر حاکم است در حالیکه در اسلام این دنیا دار امتحان است و مزرع آخرت است بنأ اولأ از کسانی امتحان گرفته می شود که آنها دارای عقل باشند و درس خوانده باشند و اختیار داشته باشند و نسبت به کار های که انجام می دهند خود را مسؤل فکر کنند یعنی معقولیت، مسؤلیت، معرفت داشته باشند.
الله متعال به انسان ها استعداد های گوناگون را لطف فرموده که از این جمله نعمت عقل از جملهٔ مهم ترین آنها است و الله متعال برای تدریس بشر از ابتدای آن روزگاریکه حضرت آدم (ع) و اولاد اش و ذریه اش در زمین پراگنده شدند تا به حضرت رسول اکرم (ص) یک لک و بیست چهار هزار پیامیر یعنی معلم و استاد فرستاد و الله متعال انسان را مسؤل کار هایش گردانید. همه پیامبران و پیروان راستین آنها به افراد بشر این پیام بزرگ را رسانیده اند که شما در برابر آنچه انجام میدهید مسؤلیت دارید و به روز آخرت و زندگانی پس از مرگ ایمان بیاورید و در روز آخرت همه شما زنده خواهید شد و الله متعال به آنهای که به الله و رسولان اش ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند پاداش نیک خواهد داد و آن ها را در بهشت خواهد فرستاد و آن های را که به الله و رسولانش کفر ورزیده اند و در زمین فساد کرده اند جزا خواهد داد و به دوزخ خواهد فرستاد.
در این نوع جهان بینی ما عبث خلق نشده ایم و نسبت به کار های که در این دنیا انجام میدهیم مسؤلیت خواهیم داشت لذا زندگانی در این دنیا پوچ و بیهوده نیست و آنهای که در دنیا ستم و ظلم می کنند فردا از آنها پرسیده خواهد شد و مجازات خواهند شد.
پس بنابر جهان بینی اسلامی ظالمین، جباران و ستمگران ولو که در دنیا با ناز و نعمت زندگانی خود را سپری کرده باشند در روز قیامت به جزای اعمال ناشایست شان خواهند رسید به همین دلیل چون این دنیا دار امتحان است وجود ظلم و شر در دنیا یک امر عادلانه و حکیمانه است چون امتحان گرفتن از یک تعداد افراد که اراده و اختیار نداشته باشند و نتوانند کار خیر و یا کار شر را انجام بدهند یک عمل نهایت احمقانه خواهد بود فعلأ در هیچ یک از مؤسسات تحصیلات عالی چنین امتحان از محصلین گرفته نمی شود و آن را یک امر احمقانه می دانند.
۴- زمانیکه دنیای آخرت در امتداد این دنیا قرار بگیرد هیچ چیز در این دنیا شر مطلق نخواهد بود بلکه در مجموع چنانچه که در بالا عرض کردیم این جهان با یک طرح نهایت حکیمانه و دقیق پی ریزی شده است. اگر بگوئید در مورد آنهای که در زلزله ها، آتش فشان ها، سیلاب ها و طوفان ها جان های شیرین خود را از دست میدهند چه می فرمائید؟
در این مورد چنانچه که در بالا ذکر کردیم هیچ حادثه به ظاهر مرگبار بدون حکمت الهی صورت نخواهد گرفت برای همه آنهایکه در این نوع حوادث طبیعی بقتل می رسند الله متعال برای آن ها مکان های نهایت زیبایی را در بهشت لطف خواهد فرمود.
فرق در بین جهان بینی یک مسلمان و یک ملحد این نکته نهایت ظریف است که یک مسلمان زندگانی در این دنیا را به مانند یک قطره آب در برابر یک بحر می داند برای او مرگ پایان کار نیست بلکه شروع و آغاز حیات جاویدانی است در حالیکه در جهان بینی ملحدین زندگانی در این جهان را یک چانس و یک تصادف می دانند و معتقد اند که مانند علف سبز کرده اند و مانند علف دوباره خشک می شوند و مرگ به معنی پایان کار است و دیگر هیچ. به همین خاطر است که همه حوادث طبیعی و جنایات ظالمین را در دنیا نیز تصادفی فرض می کنند و در نتیجه این جهان را جهان که در همهٔ نقاط اش شر حاکم است می بینند و می دانند.
شما اگر دنیای آخرت را در ادامه زندگانی این دنیا قبول کنید در اینصورت هیچ حرکتی در این دنیا بیهوده و تصادفی نخواهد بود و همه پلان شده و حکیمانه خواهد بود.
۵- همین اعتراض ملحدین که چرا در دنیا شر وجود دارد و چرا آن های که در دنیا ظلم می کنند و انسان های بیگناه را بقتل می رسانند جزای اعمال خود را در دنیا نمی بینند خود دلیل محکم و منطقی برای قبول جهان آخرت است. ایمان داشتن به زندگانی در آخرت است که به زندگانی این دنیا معنی میدهد در غیر آن انسان های که به آخرت ایمان ندارند بالاخره زندگانی در این دنیا را پوچ خواهند دانست.
امروز در جهان غرب موضوع خودکشی به اوج خود رسیده است فلسفهٔ پوچی گرائی جوانان زیاد را به کام مرگ فرستاده است. اگر جهان مادی گرائی بخواهند گسترش روز افزون فلسفهٔ پوچ گرائی دنیا را بگیرند و برعلیه آن مبارزه کنند مجبور خواهند بود که به زندگانی در آخرت ایمان بیاورند در غیر آن این فلسفه جوانان غرب را به کام مرگ بیشتر از پیش خواهد فرستاد.
یک مسلمان معتقد است که زندگانی در این دنیا مزرع آخرت است به همین دلیل تلاش می کند که اعمال صالح انجام بدهد و زندگانی در این دنیا برایش معنی دارد و پوچ نیست و هر روز در نماز های خود از الله متعال می خواهد که هم دنیا را و هم آخرت اش را خوب بسازد.
۶- شما اگر در یک چهار دیواری تنها هستید و مطمئن هستید که کسی شما را نخواهد دید در این حالت شما می توانید که خود را برهنه کنید و هر طوریکه می خواهید حرکت نمائید ولی اگر شما را در یک چهار دیواری محبوس کنند و بر شما قوانین را وضع کنند و بگویند که ما از بالا از محل ترصد حرکات شما را مراقبت خواهیم کرد و اگر خلاف قانون حرکت کردید مجازات خواهید شد. شما در این حالت چه خواهید کرد؟ آیا می توانید خود را برهنه کنید؟ خیر. چون شما یقیین دارید که اگر خلاف دستورات آن ها کار کنید مجازات خواهید شد. این دو حالت بر چه کسی صدق می کند؟ اولی به یک انسان که به خدای که او را هر لحظه می بیند و ناظر افعال او است یقیین و ایمان ندارد بنأ در این دنیا که به مثابه یک چهار دیواری برای او است هر چه دلش بخواهد انجام میدهد و نسبت به کار های که انجام میدهد احساس مسؤلیت هم نمی کند مانند فلسفه مکتب ماکیاولیسم. این فلسفه زادهٔ مغز و تفکر دین ناباوران است به همین خاطر از نظر آنها هدف ابزار و وسایل را توجیه می کند. آنها معتقد اند که برای بدست آوردن هدف می توانید از هر وسیله استفاده کنید ولو که به قتل عام مردم تمام شود. جهان غرب چون پیرو مکتب ماکیاولستی هستند به همین دلیل بر کشور های غریب و عقب مانده هر وقت که بخواهند هجوم می آورند زیرا قتل عام مردم از نظر آنها ارزش ندارد و هدف مهم است مانند هجوم بر عراق، افغانستان، لیبی و…
حالت دوم حالت یک مسلمان است. یک مسلمان فکر می کند که الله متعال او را از همین خاک آفریده و دستور داده است که این زمین را آباد کند (آیه-۶۱-سوره هود) و معتقد است همیشه الله متعال او را نظارت و حتی مراقبت می کند و از شاهرگ گردن به او نزدیک تر است (آیه-۱۴-سوره ق) و هر کجای باشد الله متعال علمأ با او است (۴-الحدید) و همچنان معتقد است که الله متعال با ابتعاث رسولان و انزال کتب یک سلسله قوانین بر بشر وضع فرموده است و هر کی اطاعت کرد و ایمان آورد رستگار خواهد شد و اگر سر باز زد به عذاب سخت و شدید در آخرت مواجه خواهد شد بنأ او در هنگام روز و شب الله متعال را مراقب کار های خود می داند و خود را نسبت به کارهاییکه انجام میدهد مسؤل می داند و اعتقاد دارد که از او در روز آخرت پرسیده خواهد شد این یک نکته نهایت ظریف و مهم است احساس مسؤلیت به کاریکه انجام میدهیم ما را از ارتکاب گناه باز می دارد ولی دین ناباوران خود را در برابر آنچه که انجام می دهند مسؤل نمی دانند فقط در کشور که زندگی می نمایند از ترس قوانین پولیس و محاکم تا زمانیکه چشمان آنها او را می بینند انسان های خوب می شوند و بظاهر مطیع قانون اند ولی زمانیکه قانون از سر آنها مرتفع شد و حاکمیت خود را از دست داد همین انسان های بظاهر مطیع قانون و متمدن یکباره به وحشی های قرون وسطائی تبدیل می شوند بطور مثال در طوفان فاجعه بار شهر کاترینا این حالت بوضوح مشاهده می شود. ده ها سال قبل طوفان شدید قسمتی از شهر کاترینا را تخریب و زیر آب غرق کرد و بر اهالی آن شهر تلفات زیاد جانی و مالی وارد کرد و بعد دیده شد که در همین حالت اسفبار که پولیس کنترول شهر را از دست داده است یک عده بپا می خیزند و شب ها بر این خانواده های مصیبت دیده تعرض می کنند و مال و دارای باقیمانده از سیلاب آن ها را چور می نمایند و بر علاوه بر این همه جنایات بر دختران و زنان جوان آنها تعرض می کنند. در این حال و اوضاع داد و فریاد اهالی شهر به آسمان بلند شد. پلیس فدرال را برای نجات آنها فرستادند آنها موفق نشدند و بالاخره حکومت مجبور شد که برای خانواده های مصیبت دیده سلاح توزیع کنند تا خود ها از مال و نوامیس خود دفاع کنند.
برادر ؛- این انسان های بظاهر متمدن و مطیع قانون چرا یک باره به دزدان قرون وسطائی تبدیل شدند؟ حاکمیت قانون چرا در طول ده ها سال و حتی صد ها سال نتوانست که آن ها را انسان های با وجدان و با اخلاق بار بیاورد؟ چرا؟ برای این است که این بدبخت ها اصلأ معتقد اند که مانند علف تصادفی روییده اند و بعد مانند علف ار بین خواهند رفت این طرز فکر هیچگاه انسان ها را به مدارج والای اخلاقی سعود نمی دهد پس با جرئت تمام باید گفت که دین اسلام است که توانایی این را دارد که انسان ها را به مدارج بالای اخلاقی سوق بدهد و چنانچه که از یک تعداد قبایل وحشی عرب رهبران واساتیداخلاق ساخت و تا هنوز با گذشت پانزده صد سال جهان بشریت از ساختن چنین جامعه و امت سر تا پا آراسته با اخلاق ناکام مانده است بنأ علم می سازد، اختراع می کند و کشف می کند ولی هدایت گر نیست هدایت کار دین است و بس.
راه نجات آیمان آوردن به الله و رسول مقبول اش حضرت رسول اکرم (ص) میباشد. اگر می خواهید رستگار شوید به اسلام چنگ بزنید.
۷- وجود نظم دقیق و بدون تغییر در جهان .
بشر از ابتدا تا به حال در حدود دو هزار میلیارد کهکشان را کشف کرده و نام گذاری کرده است و به عرض و طول نود (۹۰) میلیارد سال نوری دست یافته است ولی تا هنوز به اول و آخر این جهان دست نیافته است بر همهٔ این جهان هستی با این بزرگی نظم دقیق و محاسبه شده حاکم است بطور مثال شب و روز در زمین میلیون ها سال است که بدون تغییر و کم و زیاد بیک حالت منظم جریان دارد پس باید اعتراف کرد که این جهان بر اساس یک حکمت دقیق خلق شده است زیرا هیچ نظمی بدون ناظم بوجود نمی آید. امروز همه تکنولوژی که بشر به آنها دست یافته است بر اساس کشف و به کارگیری همان قوانین منظم و حاکم بر جهان است اگر بر این جهان قوانین ثابت حاکم نمی بود و این نظم دقیق وجود نمی داشت ما نه طیاره داشتیم که به آسمان پرواز کند و نه هم موتر که در زمین حرکت کند و هیچ چیز به عنوان تکنولوژی نداشتیم.
پس جهان بر اساس بک حکمت خلق شده و بر آن خیر مطلق حاکم است اگر حادثهٔ را مشاهده می کنیم که به ظاهر شر است چون به حکمت آن آگاه نیستیم نباید فوری آن را شر مطلق فکر کنیم و حکم کنیم که خدای وجود ندارد. عجب است آن چشمان تیز بین آن ها میلیون ها قوانین دقیق حاکم بر جهان را مشاهده نمکنند و آن را دلیل بوجود خدا نمی دانند و می آیند یک و یا چند مورد را از طبیعت به عنوان شر مشاهده می کنند و فوری از خدای رحمان انکار می کنند؟ این است اوج حماقت.
محمد نسیم مهدی
۱۴۰۱/۱/۳۰