اجتماعیزن

چرا زن ها چند شوهر نمیتوانند داشته باشند ؟

چرا زن ها چند شوهر نمیتوانند داشته باشند ؟

نویسنده : محمد نسیم ٬٬ مهدی ،،

در طبیعت که کتاب تکوینی الله متعال است اصلی ترین و بنیادی ترین فلسفهٌ یکجا شدن جنس نر وماده همانا تولد نسل و بقای آن ها است. راز بقاء و ادامه نسل در بین همهٌ زنده جان ها توسط یک نیروی نا خود آگاه که غریزه نام دارد به انجام میرسد .  غریزه شهوانی یکی از جمله غرایز است که در بین همه حیوانات و پرندگان وجود دارد و بنابر مقدار استعداد و شعور شان از هم فرق میکنند.

در حیوانات الله متعال چنان علم ناخود آگاهی غریزوی را در نهاد آن ها گذاشته است که ماده ها در فصل خاص از سال ناخود آگاه احساس میکنند که باید به دنبال نر ها بروند و برای خود جفت بیابند و نر ها هم در همین وقت احساس میکنند که به دنبال ماده ها بروند و حتی در بین پرندگان این امر معمول است ولی در بین نباتات گل دار توسط حشرات کوچک این عملیه القاح صورت میگیرد.

ولی نکتهٌ نهایت ظریف این نکته است :-

شما اگر یک دانه ارزن را در بین هزاران دانهٌ گندم بگذارید و آن ها را کشت نمایید خواهید دید که این دانهٌ ارزن هیچگاه مانند گندم سبز نمیشود یعنی همنشینی ( بر خلاف انسان ها ) هیچ تاٌثیر بر روند رشد اش ندارد و به دنبال آنچه که در نهادش تعبیه شده است میرود و رشد میکند یعنی به همان شکل ارزن باقی خواهد ماند شما یک تخم کبک را در نظر بگیرید و آن را با تخم های یک مرغ در زیر یک مرغ کُرک شده بگذارید ملاحظه خواهید کرد که از تخم کبک چوچهٌ کبک بیرون خواهد آمد و هیچگاه رنگ مادر ثانوی و تخم های همنشین دیگر را بخود نمیگیرد بلکه در حالیکه مادر اصلی خود را ندیده و چیزی از آن کسب نکرده است ولی صدای مادر را سر میدهد و همان حرکات مادر را انجام میدهد. بناءٌ همهٌ حرکات ، رشد و نمو و حتی صدا های حیوانات ، پرندگان و نباتات به حکم غرایز که در وجود آن ها الله متعال گذاشته است صورت میگیرد و اگر شیر شکار میکند و اگر بلبل میخواند به حکم همان غرایز ذاتی ( علم ناخود آگاه ) است. و از طبیعت بسیار کم میآموزند یعنی ٪۹۹ حرکات حیوانات و پرندگان زادهٌ غرایز ذاتی شان است و از نباتات صد فی صد است.

در مجموع دو قسم علم در موجودات زنده وجود دارد یکی علم کسبی که خاص انسان ها است و در حیوانات و پرندگان این صفت نهایت ضعیف و کوچک است ، و دومی علم ناخود آگاه غریزوی ذاتی است.

چون انسان برخلاف حیوانات و پرندگان موجود عاقل است اکثریت افعال خود را از طبیعت یعنی محیط و دیگران میآموزد اگر طفل کوچک یک نژاد را بیک نژاد دیگر بدهید که بزرگ بسازند ، هیچگاه آن طفل مانند کبک ها به زبان مادری خود طور غریزوی ذاتی صحبت نمیکند بلکه به زبان کسانی صحبت خواهد کرد که در بین شان بزرگ شده است و دین و آئین آن ها را قبول خواهد کرد ، این به این معنی است که انسان ها از ماحول خود می آموزند ولی با وجود این چون دارای غرایز ذاتی و فطری هستند ، این غرایز بر حرکات آن ها نقش بسیار خواهد داشت بر خلاف نظریه مکتب مادی ماتریالیسم دیالگتیک که معتقد اند که ادراک بشر عبارت از انعکاس واقعیت های بیرونی در مغز انسان است. معنی این سخن این نکته است که آن ها مغز انسان ها را مانند یک حوض کلان فکر میکنند که از پنج طریق ( شنوائی ، بینائي ، بویائی، ذایقه و لامسه ) به آن معلومات می آید و جمع میشود. این نظریه شخصیت انسان را زادهٌ محیط محض می داند و به وجود غرایض و نقش آن ها در ساختن شخصیت انسان ها هیچ اعتقادی ندارند و لذا انسان را مانند مواد خامی میدانند که سطح ابزار تولید و سطح اقتصادی کشور ها و جوامع ( مراحل اقتصادی تاریخی – کمون اولیه ، نظام برده داری ، فیوٌدالیسم ، برژ وازی ( سرمایه داری ) و بعد سوسیالیسم به عنوان قدم اول به سوی کمونیسم و کمونیسم ) را به مثابه فابریکهٌ میدانند که به این مواد خام شکل و صورت میبخشد یعنی به انسان ها شخصیت میبخشد.

مقدمه فوق را به این دلیل ذکر نمودم که خواننده گرامی به عمق موضوع سوال که در عنوان مطرح شد متوجه شده و برای درک آن ذهناٌ آماده شوند.

انسان ها چون نیمه حیوان هستند حرکات ارادی و غیر ارادی شان مانند قهر و غضب ، محبت و مهربانی ، ایثار و فدا کاری ، دفاع از فرزندان و خاک و وطن ، عطوفت و رفعت و بردباری خصوصاٌ در بین زنان برای تربیهٌ اولاد و …… زاده همان غرایز ذاتی ( علم ناخودآگاه ) است که الله متعال در نهاد و ذات انسان ها گذاشته است. مقدار اثرات این غرایز تا حدودی به مراحل رشد و محیط رشد انسان ها تعلق دارد. مثلاٌ یک طفل زمانیکه کوچک است و شیر خوار است در بغل مادر اش آرام میشود ، یعنی مادر اش را به حکم غریزه میشناسد و پستان مادر خود را میمکد و پستان زنان دیگر را به آسانی قبول نمیکند. مانند این نکته که چوپانان گوسفندان را دوشیدند بره های نوزاد را رها میکنند. در این جا صحنهٌ نهایت عجیبی را خواهید دید که صد ها برهٌ نوزاد به دنبال مادران خود میدوند و همچنان مادران به سوی بره ها میدوند. هر برهٌ نوزاد مادر خود را با بوی بر اساس حکم غریزه میشناسد و مادران هم همچنان.

یعنی در این مرحله طفل انسان کاملاٌ یک حیوان است، ولی در مراحل بعدی رشد اش آهسته آهسته قدم به سوی انسان شدن میگذارد یعنی از بیرون و محیط ماحول خود میآموزد. و هر قدر بزرگتر شود همان قدر بیشتر از محیط می آموزد. اما غرایز اش هر کدام بر اساس تاٌثیرات محیط در وجود اش رشد خواهند کرد. بعضی از نژاد ها و اقوام ذاتاٌ دلاور و شجاع اند و این شجاعت را نسل به نسل انتقال میدهند چنانچه که امروز علم طب میگوید که اکثر صفات پدر و مادر و بابه کلان ها وغیره از طریق ژن ها به اولاد آن ها انتقال می یابند و حتی رنگ ، قد ، و صورت و انواع امراض مانند شکر ( قند خون ) ، تکالیف معده ، قلبی ، چشم وغیره ارثی هم میباشند.

بناءٌ انسان ها بر اساس غرایز که در وجود شان است و آنچه از پدر و مادر و اجداد خود به ارث برده اند و همچنان به آنچه از بیرون کسب کرده اند عمل خواهند کرد. غریزهٌ شهوانی را الله متعال خاص برای ادامه و بقاء نسل انسان ها در وجود و ذات انسان ها گذاشته است. این غریزه از نظر فلسفهٌ بقای نسل با حیوانات وجه مشترک دارد ولی چون انسان ها موجود عاقل اند این غریزه با زیور عشق به شکل مرغوب تر و عاشقانه تر عمل میکند. عشق زادهٌ غریزه شهوانی انسان ها است و در بین انسان ها معنی نهایت لطیف و ظریف و شاعرانهٌ را به خود کسب میکند. عاشقان همدیگر را نهایت دوست دارند و حتی در این راه اگر به موانع برخورد کنند جان خود را هم نثار میکنند مانند لیلی و مجنون.

اینک وقت آن رسیده است که یک بار دیگر آن سوال مطرح شود :

که چرا زنان نمیتوانند چند شوهر داشته باشند ؟

حالا از نظر دینی به این موضوع نمی پردازیم زیرا حکم دین را در این مورد همه میدانند میخواهم به موضوع از یک منظر دیگری و زاویهٌ دیگری نگاه کنیم :

۱ – چنانچه در بالا عرض کردم که انسان ها نیمه حیوان هستند و حیوانات نر در زمان بارگیری با هم تا سرحد مرگ میجنگند مانند شیر ها ، پلنگ ها ، حتی آهو ها ، اسپ ها …… و حتی پرندگان.

برای بدست آوردن جنس ماده جان خود را گاهی از دست میدهند بناءٌ به حکم غریزه غیرت و مردانگی که در نهاد انسان ها هست هیچگاه قبول نمیکنند که با زن شان مرد دیگری شریک شود. جان خود را در این راه قربانی خواهند کرد ولی فرهنگ ها هم بر این غرایز تاٌثیر خاص دارند در بعضی از فرهنگ ها این غرایز بسیار رشد و نمو میکنند ولی در بعضی از فرهنگ ها این غریزه ها نهایت ضعیف میشوند چنانچه که ما این امر را در بعضی از کشور ها مشاهده میکنیم و فرهنگ اسلامی دیوسی را نهایت مذمت کرده است. زن و اولاد و خانواده را برای یک مرد ناموس و شرف اش میداند و دفاع از آن ها را نهایت مردانگی ، شرافت و عزت یک مرد میداند و حتی فرض میداند و به همین خاطر در جوامع اسلامی مرد ها اجازه نمیدهند که یک مرد دیگر در زن و همسر شان شریک باشد و این را نهایت دیوسی و بی غیرتی هم برای خود و هم برای خانم خود میدانند و زنان مسلمان هم هیچگاه به چنین امر سخیف ابداٌ راضی نمیشوند.

۲ – در مقدمه تذکر دادیم که هدف و فلسفهٌ اساسی از یک جا شدن جنس مرد و با جنس زن فقط تولد نسل برای ادامهٌ آن است یعنی راز بقاء نسل انسان ها است. بناءٌ شما زمین زراعتی را در نظر بگیرید که توسط یک دهقان در آن گندم کشت میشود و بعد از چندی دهقان دیگری می آید و در آن زمین جو میکارد و همچنان دهقان بعدی می آید در آن زمین جواری میکارد و باز آن ها این عملیه را تکرار میکنند.

آیا این زمین حاصل خواهد داد ؟

با فرض محال اگر هم حاصل بدهد چی خواهد بود و از کدام یکی خواهد بود ؟

زن هم مانند یک زمین زراعتی است این معنی را خانم ها برای خود توهین فکر نکنند زیرا حقیقت خلقت زن و مرد همین است و در قرآنکریم نیز به این موضوع چنین آمده است.

یکی از خانم ها که در پارلمان کشور وکیله است در پارلمان با عصبانیت گفت که این دید نگاه ابزار گونه به زن است و توهین به مقام والای زن است در حالیکه ما بر خلاف ادعای آن جناب هیچگاه از مقام والای زنان با طرح این موضوع نکاسته ایم بلکه در عین حالیکه زن در خانه مسئول خانواده است و در بیرون هم میتواند به امورات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بپردازد. اما زن ولوکه صدرعظم و ریس جمهور یک کشور هم باشد غریزهٌ ذاتی و فطری اولاد دار شدن او را مجبور میکند که مادر فرزندان خود باشد بطور مثال مرحومه بی نظیر بوتو صدرعظم پاکستان صاحب چند فرزند بود اینک فرزند ارشد اش رهبر حزب پیپل پارتی است.

لذا چند شوهری باعث فاسد شدن نسل و نژاد خواهد شد و این چنین فرزندان بی پدر جامعهٌ انسان را فاسد خواهند کرد.

۳ – یکی از مقاصد شش گانهٌ دین ( حفظ دین ، حفظ جان ، حفظ مال ، حفظ آبرو و حیثیت ، حفظ عقل و حفظ نسل ) حفظ نسل است. هدف اسلام با طرح این مقصد فقط ساختن یک جامعه سالم و بدون شبهه و کاملاٌ انسانی است و در نهایت رشد اخلاقی است یعنی اسلام میخواهد که افراد با نسب و نام و نشان که صاحب وقار ، عزت و شرف باشند بوجود بیاورد.

۴ – اسلام دین شرف و آبرو ، وقار و عزت و غیرت است چنانچه که در حدیث مبارک آمده است که حضرت رسول اکرم (ص) فرموده اند که ٬٬ الله متعال ذات با غیرت است و اشخاص با غیرت را دوست دارد ،، و همچنان آن حضرت فرموده اند که ٬٬ غیرت جز از ایمان است و بی غیرتی و جبن و ترس جز از نفاق است ،، یعنی از علامات نفاق است.

بناءٌ چند شوهری که منافی غیرت ، شرف ،عزت و وقار مرد و زن مسلمان است هیچگاه قابل قبول برای مسلمانان نیست.

متاٌسفانه در بعضی از کشور های غربی با قوانین که وضع نموده اند غیرت ، شرف مردان و زنان را پایمال کرده اند و این فرهنگ ایجاد شده توسط همین قوانین بنیاد خانواده ها را نهایت سست و کم دوام و لرزان ساخته است و نتیجه اش از ده طفل هفت طفل آن بی پدر بودن است.

و اندوهناکتر از آن این نکتهٌ حساس است که در غرب هم زن و هم مرد در سن جوانی قبل از ازدواج با ده ها مرد و زن میخوابند و بعداٌ هیچ کدام بعد از ازدواج بیک زن و یک مرد قناعت نمیکنند که این باعث میشود که هر کدام برای خود دوست دختر و دوست پسر داشته باشند که این به معنی چند شوهر داشتن یک زن بطور غیر رسمی است. و همچنان بدتر از آن مرد ها در بعضی از کشور ها میتوانند در پهلوی زن خود با یک پسرجوان نیز ازدواج کند و او را وارد حریم خانهٌ خود بسازد که این امر باعث جدائی و طلاق خانواده ها شده است و میشود . فلسفهٌ حقیقی حرام بودن فعل زنا و لواط از نظر قوانین اسلام همین نکته ظریف است این بدبختی ها همه زاده قوانین غلط و به تعقیب آن فرهنگ پوچ است که جز بی غیرتی و دیوسی چیزی دیگری را در جامعه ترویج نمیکنند و همچنان مانع رشد فرهنگ عزت و غیرت و شرف ساز ( اسلام ) در جامعه میشوند.

۵ – زمانیکه یک جوان با یک دختر ازدواج میکند هدف اش تشکیل خانواده است و آرزو دارد که خانم اش برایش فرزندان نیکوئی را به دنیا بیاورد – در بین اکثریت جوامع و کشور ها اگر زن که صاحب فرزند نشود او را ملامت میکنند و زن هم نهایت ماٌیوس میشود احساس شرمندگی میکند و اگر شوهر زن از خانم اش ماٌیوس شود که بعد از این اولاد به دنیا نمی آورد یا طلاق اش میدهد و یا بالایش زن دیگر میگیرد – لهذا این شوهر که میخواهد خانم اش برایش فرزند بدنیا بیاورد عشق فرزند دار شدن قلب اش را هر لحظه میرنجاند آیا این شوهر حاضر میشود که مرد دیگری را شریک زندگی خود بسازد از ادعای اینکه میخواهد برای خود خانوادهٌ مستقل بسازد و دارای فرزند و حسب و نسب باشد منصرف شود و تن به این ذلت بدهد ؟ – این موضوع برایش اوج ذلت و خواری و نامردی خواهد بود.

۶ – در طور تاریخ پادشاهان و خلفا و سلاطین و بزرگان قوم و بیگ ها و ملک ها و افراد دیگر همهٌ بفکر یک وارث بوده اند تا بعد از وی در جایش جلوس کند و نام و نشان اش را حفظ کند و هر خانم که برای یک سلطان یک فرزند پسر به دنیا می آورد از جملهٌ زنان نهایت عزیز شاه میشد و افتخار هم میکرد و زنان دربار با هم در این راستا رقابت های زیاد داشته اند و داستان های زیاد را در این مورد شنیده ایم و همچنان فلم های زیاد را دیده اید که در موضوع وارث تاج و تخت سلطنت ساخته شده اند – همچنان سریال های زیاد وجود دارد.

حالا این شاه هان و سلاطین که به دنبال یک فرزند پسر به عنوان وارث تاج و تخت جان میکنند آیا وجدان آن ها قبول میکنند که مردان دیگر را شریک زندگی خود بسازند ؟

حکایت مزدک در زمان شاه هان ساسانی مشهور است.

او میگفت همهٌ جنگ ها و خصومت ها و دعوا ها بر سر سه چیز صورت میگیرد که حرف اول آن ها ٬٬ ز ،، است اول زن دوم زیور ( پول ) سوم زمین.

اگر این سه چیز مشترک شوند دیگر در بین افراد دعوای صورت نمی گیرد. بعضی از دانشمندان موصوف را اولین کمونست در تاریخ جهان دانسته اند-

بلاخره شاه هان ساسانی موصوف را با همهٌ طرفدارانش بقتل رسانیدند.

امیدوارم برادران و خواهران مسلمان این شش دلیل را مطالعه کنید و اگر در مورد نظر داشته باشید برایم با دلیل بنویسید.

موضوعات مشابه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button