تجليل از سال نو مصروفيت بيهوده است
حکمتیار: تجليل از سال نو ميلادى در كشور هاى اسلامى فقط يك مصروفيت بيهوده و بى حاصل است
برادران و خواهران عزيز!
در هفته گذشته شاهد صحنه هاى حيرت آورى از تجليل سال نو ميلادى در كشور هاى غربى و مسيحى و حتىّٰ كشور هاى اسلامى بوديم. رقص ها و پاى كوبى ها در جاده ها، آتش بازى ها، مارش ها، تجمعات، چراغان شدن شهر ها، و اين همه فقط يك مصروفيت بيهوده و بى حاصل؛ كه مليون ها انسان را بخود مصروف كرد و مليارد ها دالر مصرف برداشت؛ مصارفى كه هيچ توجيه عقلى، اخلاقى و انسانى نمى توان براى آن ارائه كرد؛ با اين مبالغ هنگفت، ضياع وقت و انرژى انسانى؛ مى توانستيم يك كشور بزرگ را آباد كنيم و مليون ها انسان جنگ زده و فقر زده را كه از نبود نان، آب و دواء جان مى دهند؛ و از سرماى سخت مى ميرند؛ نجات دهيم.
تجليل از ميلاد مسيح عليه السلام و احترام به اين شخصيت بزرگ؛ يكى از پنج پيامبر اولواالعزم؛ و اعتقاد و التزام به دعوت و رسالتش؛ مقتضيات خاص خود را دارد، به عنوان كسى كه او را پيامبر خدا و ناجى انسان ها مى شناسد و باور دارد كه او تمامى زندگى اش را وقف مقابله با جهل، خرافات، ظلم و فساد كرد؛ معتوب حكام ستمگر رومى و رهبران مذهبى يهود قرار گرفت، به زندان رفت، يارانش به گونه اى وحشيانه شكنجه و تعذيب شدند، بر دست و پاى شان ميخ كوبيده شد و به صليب كشيده شدند؛ ايمان و باور به اين شخصيت عظيم و محبت با اين پيامبر صلح و عدالت؛ در پيروى از پيام هاى نجات بخش او و تعهد و التزام به رسالت و دعوت او مضمر است؛ نه اين كه به دين و دعوت او پشت كنند؛ به هيچ يكى از رهنمود هاى او و دينش اعتناء و التزامى نداشته باشند؛ ولى با چند حركت منحط و مضحك؛ روز تولدش را جشن بگيرند؛ آن هم به گونه اى كه مسيح از آن نفرت داشت و آمده بود تا بساط آن را جمع كند.
به ادعاء بايبل؛ مسيح تحت تعقيب قرار گرفت، به جنگل پناه برد، دستگير شد، به زندان كشانده شد و بر دست و پايش روى صليب ميخ كوبيده شد؛ اما سه روز بعد زنده شد و به سوى آسمان رفت!! آيا اين اعتقاد و باور؛ با تجليل از ميلاد وى؛ از طريق آتش بازى ها، رقص و پاى كوبى ها؛ حركت هاى مسخره و مضحك؛ مى سازد و مى زيبد؛ آيا در تمامى بايبل مى توانيد نمونه و مثالى براى آن نشاندهى كنيد؛ كه مسيح عليه السلام و يا هر پيامبرى ديگر؛ و دينش؛ چنين تجليل هاى بيهوده را جائز دانسته و پيرويان مخلص شان انجام داده اند؟!!
زمانى كه اين صحنه هاى مضحك و پر از خرافات را در جاده هاى شهر هاى بزرگ مى ديدم؛ راه پيمايى هاى كه مجسمه اژدهاى پلاستيكى بزرگ با رنگ طلايى و دهن باز را بر دوش مى كشند؛ با رقص و پاى كوبى به جلو مى روند؛ روها و لباس هاى شان را رنگ كرده اند؛ شكل هاى شان را به گونه مسخره و مضحك در آورده اند؛ صحنه اى را به يادم آورد كه بايبل به پرداخته؛ بايبل مى گويد: زمانى كه موسىٰ عليه السلام؛ از ميقات برگشت؛ لوحه هاى تورات را با خود داشت؛ مردم را ديد كه درپاى مجسمه طلائى سامرى؛ به رقص و پاى كوبى پرداخته اند و فرياد مى كشند؛ چنان خشمگين شد كه لوحه ها را دور انداخت؛ هارون را مورد عتاب قرار داد كه چرا مانع آنان نشده، بت گوساله طلائى را شكستاند و به آتش كشيد و خاكسترش را به آب ريخت!! و از قبيله اش لاوى ها خواست كه شمشير هاى شان را از نيام بيرون كنند و تمامى كسانى را از دم تيغ بكشند كه به سامرى پيوسته بودند و گوساله طلائى را پرستيده بودند. بنابر ادعاء بايبل هزاران تن آنان از دم تيغ گذشتند؛ سه هزار تن در يك روز كشته شدند.
مهربانه خدايه! افغانان، اسلامى امت او د نړۍ ټول مظلومان؛ د شريرو، جنگ غوښتوكنو، مفسدينو او ظالمانو له شرارتونو وژغورې؛ آمين
حکمتیار