بسوی خدا می روم
مرا بگذار بسوی خدا می روم
به میقات موسی به سینا می روم
اگر در رهش صد بار بیفتم به رو
به صد شوق، چون طفل نو پا می روم
اگر پای یاری نکرد در سفر
به سینه فتاده چو دریا می روم
وگر باد تندی پرو بال بشکست
به بازوی همت به بال هما می روم
اگر همسفر بگذاشت در نیمه راه
خلیل گونه تنهای تنها می روم
من از رهزنان کمین کرده غافل نیم
اگر روزها نشد، به شب ها می روم
من از پیچ و خمهای ره واقفم
که از طور درنقش پای موسی می روم
ز فرعون چه بیمی، ز هامان چه باکی!
اگر در مصافش به اذن خدا می روم