اسلامیسلایدرسیاسی

ضرورت و آداب زندگى تنظيمى

بسم الله الرحمن الرحيم

ضرورت و آداب زندگى تنظيمى

 

نویسنده: قاضی عبدالحی فقیری 

 

الحمدلله والصلوة والسلام علي رسول  الله وبعد:

قال الله تبارك وتعالي :

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلاَ تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا )

و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام دعا ميكنند در همكناري شان صابر  باش چشمانت از آنان دور نشود كه زينت دنيا را بخواهي و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل كرده ايم اطاعت مكن كه از هوا و هوس خود  پيروي كرده اند و كارش  پراگنده است.            كهف : ۲۸

وقال النبى صلي الله عليه وسلم : عليكم بالجماعة من شذ شذ فى النار . و قال ايضاً : آمر كم بخمس الله امرني بهن بالجماعة والسمع و الطاعة والهجرة والجهاد: به پنج چيزي شما را امر ميكنم كه الله جل جلاله مرا به آن امر كرده است . بر بودن در جماعت و شنيدن و اطاعت كردن و هجرت و جهاد .

زندگى در جماعت و صف منظم و داخل چوكات و تنظيم واجب شرعي است . اركان اساسي و  مهم اسلام چون فريضه امر بالمعروف و نهي از منكر و فريضه جهاد و حج و امورات دعوت اسلامى همگى در چوكات صف منظم و تنظيم قدرتمند و هدفمند ممكن است .

قرآن كريم  مي فرمايد : ((  إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ  ))    صف :۴ .

در آيه اول الله جل جلاله از همگان مى خواهد كه در كنار بندگان خاص پروردگار بمانند كه الله را پيوسته ياد ميكنند و همه كارهايشان جز براي رضامندي الله نمي باشد. نبايد لحظه اي از همرا هى و همكاري با اين گروه غافل شوي. زيرا معني دوري از همكناري آنان اين است كه شما دنيا را مى خواهيد، بخاطر دنيا است كه صف مومنان پاك را رها نموده و با آناني مي پيونديد كه دلهاي شان از ياد خدا غافل است . و جز در پوره كردن خواهشات نفساني و زرق و برق دنيا در فكر هيچ چيزي ديگر نيستند، زندگى شان بى نظم است . در آيه دوم پروردگار به مجاهدين  رهنمايى ميكند كه صف مرصوصي بسازيد كه هيچ گاه نفوذ پذير نباشد وكس نتواند درزى  در آن ايجاد كند و در همچو صف محكمي بر دشمنان بتازيد.

همين كه ما روزانه در نماز خود چندين بار سوره فاتحه را تلاوت ميكنيم و در هر بار ميگوئيم اياك نعبد و اياك نستعين معناى آن همين را مي رساند كه من به تنهايى خودم عبادت نمي كنم بلكه ماهمگى يكجا ( نعبد) بصورت مجموعي در كنار هم ترا عبادت ميكنيم  . اياك نعبد:  يعني اينكه من ترا عبادت ميكنم و ديگران را نيز بسوي عبادت تو دعوت ميدهم . وهمه ما با ديگران يكجا ترا عبادت ميكنيم ، نون در نعبد بخاطر صيغه جمع است . ما ترا عبادت ميكنيم واگر درين راستا به كدام مشكل مواجه شديم از تو كمك مي خواهيم.

پيامبر گرامى صلي الله عليه وسلم به ما امر ميكند كه در جماعت و صف باشيد( عليكم بالجماعة )  زيرا اگر از جماعت دور شويد در جهنم مي افتيد، شيطان شما را در تنهائي به آسانى شكار ميكند. گرگ گوسفندي را مي درد كه از گله جدا شود. فانما ياكل الذئب من الغنم القاصيه والناحيه .

برجماعت رحمت پروردگار مى بارد و نصرت الهي شامل حال بندگان مى شود . يدالله مع الجماعة : نصرت الله با جماعت است . الجماعة رحمة والفرقه عذاب : در جماعت رحمت است و در تفرقه عذاب .

همگى بايد دست بدست هم بدهند و با همكاري يكديگر بيرق دعوت و جهاد را بر افراشته نگهدارند. و با همكاري و همكناري يكديگر خير و صلاح را در جامع انساني پخش و نشر كنند. و تعاونوا علي البر والتقوى . و موانع كه در سر راه دعوت اسلامى و نشر خير و صلاح در جامعه  قد بلند ميكند با شمشير قطع نمايند. پيامبر گرامى  در حديثى  كه در ابتدا ذكر شد . فرموده اند : شما را به پنچ چيزى كه الله برايم دستور فرموده امر ميكنم : اينكه در جماعت باشيد و سخنان امير جماعت را با جان و دل بشنويد و از آن اطاعت و پيروي نمائيد ، دين الله را در جامعه نشر كنيد ، اگر موانع ايجاد شود و توان مقابله نداشتيد از آنجا هجرت كنيد و به جاي ديگرى كه راحت تر هستيد برويد و در آنجا صف جهاد را تشكيل بدهيد و با دشمنانى كه با شما در مقابله بودند و در سر راه شما قد علم كردند و جلو شما را گرفته و شما را از سر زمين تان مجبور به هجرت كردند ، حمله كنيد و آنانرا بكشيد، ببنديد و از سرزمينى كه شما را بيرون كرده بودند بيرون شان كنيد تا زمين الله از لوث شرك و پليدى پاك شود .

بنا بر اين بودن در جماعت و داشتن امير و اطاعت وي و تحت فرمان او دعوت اسلامى  را به مردم رساندن و با شمشير موانع را بر چيدن از فرايض دين مبين اسلام است .

عمر فاروق رضي الله عنه ميگويد: انه لا اسلام الا بجماعة ولا جماعة الا بامارة ولا امارة الا بالسمع والطاعة : اسلام بدون جماعت معني ندارد و جماعت بدون امير بي مفهوم است . و مقصد امارت جز باشنيدن و اطاعت كردن بدست نمي آيد، چنانچه كه بودن در جماعت فرض است . اطاعت از امير جماعت نيز فرض است . الله جل جلاله مى فرمايد : و اطيعو الله و اطيعو الرسول و اولي الامر منكم .

و همچنين پيامبر صلي الله عليه وسلم  مى فرمايد :  من راى من اميره شيئاً فكرهه فليصبر فانه ليس احد يفارق الجماعة شبراً فيموت الا مات ميتة جاهلية : كسي كه از امير خود آزارى ديد بايد صبر كند . بدون شك احدى از جماعت به اندازه يك  وجب دور نمى شود مگر اينكه بر مرگ جاهليت مى ميرد .

 

آداب زندگى تنظيمى

زندگى در تنظيم چنانچه كه وجيبه شرعى و ضرورت اجتماعى است . پابند يكسلسله قوانين و ضوابط و آدابى است كه هر فرد بايد با مراعات آن همبستگى و وفاى خود را به تنظيم و ادامه كار در چوكات آن به نمايش بگذارد. مراعات آداب زندگى  در تنظيم روابط افراد را هر چه بيشتر مستحكم ساخته و فضاي اخوت وصميميت را در تنظيم رشد ميدهد. بعضي از اين آداب قرار ذيل است :

۱ –  ترسيخ  ريشه هاي اخوت در ميان افراد تنظيم:

ايجاد اخوت و برادرى اسلامى در بين مسلمانان اولين گامى است كه هر تنظيم  و تشكل اسلامى در اولين قدم توجه خاصى به آن مبذول ميدارد. اين برادرى  اسلامى  است كه ممثل جامعه اسلامى و سنگ اساس تعمير كمال در اجتماع انسانى است .

الله جل جلاله مى فرمايد :  انما المؤمنون اخوة : بدون شك مؤمنان با هم برادر اند . با ايجاد فضاى اخوت در بين افراد، درخت محبت در قلوب شان به ثمر مى رسد كه مهمترين خواسته هاى اسلام  و ايمان همين است . پيامبر صلي الله عليه وسلم  مى فرمايد : اوثق عرى الايمان الحب فى الله و البغض فى الله : محكمترين شعبه هاى  ايمان  محبت بخاطر  الله و عداوت بخاطر الله جل جلاله است .

همچنان مى فرمايد : من احب لله و ابعض لله و اعطى لله ومنع لله فقد استكمل الايمان : كسى كه  بخاطر الله دوستى  و دشمنى كند و بخاطر الله بدهد و بخاطر الله  باز دارد ايمان خود را تكميل كرده است . جاى ديگرى مى فرمايد : لن تدخلوا الجنة حتى تومنوا ولن تومنوا حتى تحابوا :  در جنت داخل نمى شويد تا مؤمن نشويد و مؤمن نمى شويد تا با هم محبت نداشته باشيد .

با توجه به احاديث فوق و ديگر احاديث وارده گفته مى توانيم كه ايمان، اخوت و محبت سه اصطلاح با هم پيوسته يى اند كه هر كدام آنان نباشد  ديگران آن نيز نخواهند بود.

اهميت اين عنوان را زمانى خوب درك كرده مى توانيم كه بعد از مطالعه سيرت متوجه شويم كه اولين كار پيامبر صلي الله عليه وسلم  در مدينه منوره ايجاد پيوند اخوت  اسلامى بين مهاجرين و انصار بوده است .

نكته اساسى  در اخوت اسلامى اين است كه اين اخوت بر مبناى ايمان و عقيده بوده رنگ، قوم، نژاد، منطقه وغيره در آن هيچ نقشي را ايفا نمى كند .

از تقاضاهاى اخوت اسلامى اين است كه هر كس بايد خود را در برابر  برادر مسلمان خودكمتر بداند و در برابر وى متواضع باشد. من تواضع لاخيه المسلم  رفعه الله : هركسى در برابر برادر  مسلمان خود متواضع باشد ، الله سربلندش ميكند. بايد با برادر خود به چهره خندان و باز رو برو شود . تبسمك في وجه اخيك لك صدقه : تبسم تو در روي برادرت برايت صدقه بحساب مى رود. و نگذاردكه رنجش بيشتر از سه روز  ادامه  بيابد . پيامبر گرامى صلوات الله و سلامه عليه مى فرمايد : لايحل لمسلم ان يهجر اخاه فوق ثلاثة  ايام يلتقيان فيعرض هذا و يعرض هذا و خير هما الذى يبداء بالسلام : براي مسلمان حلال نيست كه برادرش  را بيشتر از سه روز ترك و از وى دوري كند،  رو برو مىشوند و هر كدام روي خود را ميگرداند. بهترين آندو كسي است كه ( سخن را ) با سلام آغاز مى كند.

۲ – تقويه روحيه  نصيحت و ايثار در بين افراد تنظيم :  

نصيحت و خيرخواهى وجيبه دينى هر مسلمان وحق هر مسلمان بالاى  مسلمان ديگر است . دين نصيحت ، خير خواهى و خير انديشي است  و به ديگران خير رساندن است . مسلمان يعني مصدر خير بودن براي ديگران ، به همگى خير رساندن. مسلمان خير را از ديگران انتظار نمى داشته باشد خودش ممثل خير مي باشد تا ديگران به او اقتداء كنند .

پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمودند: الدين النصيحه قلنا لمن قال لله و لكتابه و لرسوله ولائمة المسلمين  وعامتهم : دين خير خواهى است، گفتيم براي كى ؟ گفت براي الله و كتابش و پيامبرش و رهبران مسلمانان و  عوام مسلمانان.

همه پيامبران براي امتان خود مى گفتند : انالكم ناصح امين .

اصحاب  پيامبر صلي الله عليه وسلم  براي نصيحت بديگران بيعت ميكردند، مى فرمايد : بايعت رسول الله صلي الله  عليه وسلم  على اقام الصلاة وايتاء الزكاة والنصح لكل مسلم : با پيامبر صلي الله عليه وسلم بر خواندن نماز و اداى زكات و خير خواهى براى  هر مسلمان بيعت كردم.

نصيحت اينكه هر چه را به خود مى پسندى به ديگران نيز بپسند. نصحيت اينكه بر حق خود بمان و بر حق ديگران تجاوز نكن. هر چه از توست براى خودت و هر چه از ديگران است براى خود شان اگر از نصحيت يك قدم عقب برويم ظلم كرده ايم كه اسلام عليه همچو طرز فكر مبارزه ميكند . اسلام به پيروانش امر ميكند كه از نصيحت يكقدم جلو برويد و به مقام ايثار برسيد.

آنچه را كه براى خود مى پسندى بديگران بپسند. لايومن احدكم حتى يحب لاخيه ما يحب لنفسه، از نصيحت وخير خواهى بديگران اين است كه مشوره هاى نيك به آنان بدهى به كار هاى خوب تشويقشان كني، عمر رضى الله عنه بعد از عهده دار شدن منصب خلافت خسته به نظر مى رسيد، حذيفه بن يمان علت آنرا جويا شد. در جواب فرمودند: ميترسم بخاطر مقامم و اجلالم كسي مرا من بعد نصيحت نكند.

از نصيحت اين است كه در قلب تو با ديگران جز صفا و صميميت و محبت و دوستي  و خير انديشي  چيزې ديگرى نباشد . غش ، خيانت ، تقلب ، فريب ، و بد انديشي را در قلبت راه ندهي .

پيامبر صلي الله عليه وسلم  فرمودند :  ان قدرت ان تصبح و تمسي و ليس فى قلبك غش لاحد فافعل : بايد طورى باشي كه صبح و بيگاه را سپرى كني و در قلب تو با احدى خيانتى  نباشد . در ادامه فرمودند:  هذا من سنتى و من رغب عن سنتى فليس منى.

ايثار يكقدم از نصيحت جلو رفتن ، يعنى آنچه را كه براى خودت مى پسندى خودت را فراموش كن برادر مسلمان خود را لايق آن بدان وقتى يكى از خانواده هاى اصحاب غذاى شب خود را به مهمان داده و همه خانواده گرسنه خوابيدند الله جل جلاله  آيه ذيل را نازل كرد : و يوثرون علي انفسهم ولوكان بهم خصاصة : پيامبر صلي الله عليه وسلم بين عبدالرحمن  بن عوف مهاجر و سعد بن ربيع انصار عقد مواخات نمود. سعد،  عبدالرحمن  ر ضى الله عنهما را به خانه برده و هر چه داشت همه را  دو تقسيم نموده، نصف را براى خودش و نصف ديگر را جلو عبدالرحمن گذاشت. بعد گفت از همسرانم يكى را انتخاب كن تا طلاق كنم و به عقد نكاح شما در بيايد، عبدالرحمن گفت بارك الله مى اهلك و مالك ولكن دلنى الى السوق :  در مال و اهل تو الله بركت بيندازد ، ليكن بازار را برايم  نشان بده  ( من تجارت پيشه ام و از آنجا مشكلات خود را حل ميكنم )

جامعه اسلامى  كه اساس آنرا پيامبر اسلام صلى الله عليه وسلم در مدينه گذاشت . جامعه  يى بود مبنى بر نصيحت و ايثار ، همگى به حق خود ايستاده بودند و كسي بر حق ديگرى تجاوز نمى كرد  بلكه از حق خود به نفع ديگران گذشت ميكردند. وحق خود را بدامن  ديگران ميريختند. به همين دليل بود كه در آن جامعه به پليس و قاضى ضرورت نبود، جرمى اتفاق نمى افتاد، حقى تلف نمى شد تا پليس مجرم را دستگير كند و قاضى ميان آنان فيصله كند. عمر رضى الله عنه در زمان خلافت خود علي رضي الله عنه را قاضى مدينه تعين كرد. مدت ها نشت قضيه يى نيامد تا فيصله كند . گفت  يا امير المومنين مرا به سنگر بفرست درينجا من بيكارم .

۳ –  تربيه  افراد تنظيم :

از آداب زندگى در تنظيم اين است كه هر كس افراد زيردست و حلقه وگروپ خود را تربيه جسمى و روحى نمايد . برنامه هاى تعليمي و تربيوى بايد روزانه جريان داشته باشد و هرگز توقف نكند. در هر طبقه به سويه خود شان برنامه ريزى شود .

استمرار تعليم و تربيه است كه تنظيم ها را زنده نگهميدارد و به نسل هاى بعدى به ميراث ميگذارد حذف  برنامه هاى تربيوى  در تنظيم ها يعنى مرگ و نابودى تدريجى تنظيم،  يعنى  كاشتن بذر نفاق، عداوت، تفرقه و در نهايت تشتت و پراگندگى  و نابودى وحذف تنظيم از صحنه وجود. الله تعالي مى فرمايد: كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون.   

تربيه  در عبادت ، تربيه در اطاعت ، تربيه عملي ايثار و قربانى، تربيه در  تواضع  و انكسار. بايد برنامه هاى تربيوى  عملي به سطح تنظيم و به سطح افراد ، طور انفرادى و اجتماعى  پياده شود. مسؤلين و اميران بايد بيشتر از ديگران  بطور اجتماعى و انفرادى تربيه شوند. روش هاى تربيوى  را بياموزند تا بتوانند زير دستان را تربيه نمايند.  عمر رضي الله عنه احنف بن قيس رضى الله عنه را يكسال در كنار خود نگهداشته و او را مورد تربيه و امتحان قرار داده بعد قيادت سنگرها را برايش سپرد.

۴ – شورى :

مبدا شورى كامبياب ترين راه براى پيش برد امورات تنظيمى است . موفقيت مسلمانان در اين است كه كارشان شورايى است . قرآن مى فرمايد :  ( وامرهم شورى بينهم )  حتى براى  پيامبر گرامى  صلى الله عليه وسلم  كه ذريعه وحى الهى هدايت و توجيه مى شود گفته است : ( وعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر ) از آنها گذشت كن و براى شان مغفرت بخواه و با ايشان مشوره كن .

آيه براى هر مسؤلى  مشعل راه است كه از خطاهاى زيردستان بگذرد و از الله متعال بر ايشان مغفرت  بخواهد، و در امورات با زيردستان وهمكاران مشوره كند، كسي كه كارى را به مشوره انجام بدهد پشيمان نمى شود، نتيجه درست بدست مى آورد. و از كار خود راضى مى باشد.

۵ –  اطاعت از امير :

اسلام دين جماعت است و هر مجتمعى اميرى دارد . تنظيم دو جهت دارد، امير و افراد. چنانچه  گذشت  داشتن امير و اطاعت از وى هردو واجب است. على المرء المسلم السمع و الطاعة فيما احب وكره مالم يومر بمعصية :  مسلمان بايد خواسته و ناخواسته  بشنود و اطاعت كند تا وقتى كه به گناه امر نشود .

ابوذر ميگويد : اوصانى خليلى بثلاث اسمع و اطيع ولو لعبد مجدع الاطراف . جاى ديگرى مى فرمايد :  تسمع وتطيع و ان ضرب ظهرك واخذ مالك : ولو اگر بر پشت تو تازيانه بزند يا مالت را بى دليل بگيرد ، اطاعت كن .

عبادة بن صامت رضى الله ميگويد : با پيامبر صلى الله عليه وسلم  بر شنيدن واطاعت نمودن بيعت كرديم، هم در حالت خوشي و خفه گى و هم در حالات سختى و آسانى.

بعضى ها اطاعت شان از امير منافقانه است ، در حضور سر پرده اطاعت ميكنند و در قفا نافرمان اند: و يقولون طاعة فاذا برزوا من عندك بيت طائفه منهم غير الذين تقول .

۶ –  وفا به عهد :

بر همه افراد تنظيم لازم است كه بر تعهدات خويش پابند باشند و با آنچه درپايش امضا كرده اند محكم بايستند. و شروطى را كه بر گردن خود گذاشته اند عملي كنند.

المسلمون عند شروطهم ، شكستن تعهدات دلالت به ضعف ايمان ميكند. و لادين لمن لا عهد له. و اوفوا بالعهد ان العهد كان  مسؤلاً. كسى كه به تنظيمى بيعت ميكند بر او لازم است كه بر تعهدات خويش استوار بماند و اخلاص خود راثابت كند و از طرف ديگر همه جهود و تلاش هايش را در همين چوكات تنظيم كند تا نتيجه يى  بر آن مرتب شود و مثمر  ثمر گردد. اگر كسي در شكستن تعهدات ماهر باشد، وبه عبارت ديگر از تنظيم به تنظيم  ديگر  و از شاخى به شاخ ديگر انهم براى مقاصد دنيوى پرواز كند خلايى را در جامعه پر كرده نمى تواند. اعتماد ملت را بدست نمى آورد، و در نتيجه در كارهاى اجتماعى و خدمت به جامعه اسلامى موفق نمى باشد نقض تعهدات شرعاً روا نيست و هم عرفاً كارى ناپسنديده است.

در يك مملكت هر مسلمان بايد با اولين تنظيم اسلامى بيعت كند و از ايجاد تنظيم هاى جديد جلوگيري شود، زيرا تعدد تنظيم هاى اسلامى قوت مسلمانان را پراگنده و ضعيف مى سازد . و در صورت تشكيل تنظيم جديد باز هم بايد مسلمان به همان بيعت اولي و تنظيم سابقه وفادار بماند. در حديث شريف پيامبر صلى الله عليه وسلم  مى فرمايد:  فوا ببيعة الاول فالاول : با بيعت هاى اولي وفا دار باشد . (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ ) : مائده : ۱

۷- عدم تعصب :

افراد تنظيم مردم هاى متعصبى نيستند. همه تنظيم هاى اسلامى و فرق مسلمان  را محترم مى شمارند. براى تنظيم رهبر و براى طريقه و روش كارى خويش  تعصب ندارند، بلكه  براى اهداف مقدس خود  مخلصانه كار ميكنند. تعصب به قيادت، مسيحيان را مشرك ساخت، آنها از عيسى عليه السلام  ابتدا پسرخدا بعدخود خدا و يا يكى از سه خدايان ساختند .

عبدالله بن عباس ميگويد : يوشك ان تنزل عليكم حجارة من السماء . اقول لكم قال الله وقال الرسول و تقولون قال ابوبكر وعمر: ميترسم بر شما از آسمان سنگ نبارد،  ميگويم الله و پيامبر چنين گفته، ميگوئيد ابوبكر وعمر چنان گفته .

شعار افراد بايد اين باشد كه راه و طريقه كار ما صحيح است  و احتمال اشتباه بودن را دارد و كار ديگران غلط است  و احتمال صحيح بودن را دارد . و به اين روش پيش مى رويم .

۸ –  استفاده از تجارب ديگران : 

هر تنظيم و گروه اسلامى كه در گوشه يى از سرزمين پهناور اسلام فعاليت دارد، روش هاى خاصى را دنبال ميكند كه براى تنظيم ديگر تقليد آن خالى از فايده نيست .

بناءً هر  فرد يا تنظيم وقتي خوبى هاى ديگران را مى بيند بايد بخاطر بهبود برنامه هايش از آنان الهام بگيرد. هر مسلمان راهنماى مسلمان ديگر و هر مؤمن آينه مومن ديگر  است ، المومن مرآة المؤمن  فاذا راى به شياً  فليئخذه : مومن آينه مومن است ، وقتى  با آن آينه  چيزى  را ديد  حتماً بايد آنرا  بگيرد .

۹ –  پيروى  از مبداء  ولاء و براء :

ولاء و براء از مهمترين شعبات ايمان است : اوثق عرى الايمان الحب فى الله والبغض فى الله ، مبداء دوستى  و دشمنى تنها و تنها اسلام است . مؤمنان به چيزى  بنام قوم، قبيله ، نسب و وطن وغيره باور ندارند.  اگر نزديگترين كسان شان در كنار طاغوت قرار بگيرد با او دشمنى  ميكنند. واگر دور ترين انسان روى زمين در سنگر ايمان و عقيده  در كنارش قرار گرفت برادر و دوست صميمى اوست .

(لاَ تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ  )                     مجادله : ۵۸ :

نمى يابى گروهى را كه به الله و آخرت ايمان داشته باشد و دشمن خدا و پيامبرش را به دوستى بگيرد.  ولو اگر پدران و پسران و برادران و قبيله شان باشد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ  )                  سوره توبه : ۲۳

اى مومنان اگر پدرانتان و بردادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح بدهند آنانرا  دوست  نگيريدهر كه آنرا دوست بگيرد آنها ظالم هستند.  روى همين مبداء بود كه اصحاب كرام رضى الله عنهم در مقابل برادران پدران و پسران  شان به سنگر  رفتند، در بدر ابوعبيده بن الجراح  پدرش را كشت. عبدالرحمن بن ابوبكر وقتي  مسلمان شد به پدرش  گفت در بدر  قصداً به تو حمله نكردم ، ابوبكر فرمود  اگر من ترا مى ديدم مى كشتم .

صفات پيامبر اسلام  و ياران پاكبازش در كتابهاى آسمانى اين است كه با هم مهربان و بادشمن  شديد اند ، مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ:        فتح : ۲۹

محمد پيامبر الله است وكسانى كه با او هستند بر كافران سخت گير و با همديگر مهربان اند.

كسي كافران را دوست بگيرد ، مبداء ولاء  و براء  را پايمال كرده است و از دايره مؤمنان خارج گرديده و مثل كافران شده است .  (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ  ) اى مومنان  يهود و نصارى  را دوستان خود نگيريد آنان بعضى دوستان ديگرند و هركس از شما آنا نرا به دوستى  گيرد از جمله آنان است :      مائده : ۵۱

ابن عباس رضى الله عنه در تفسير آية (  ومن يتولهم منكم فاولئك هم الظالمون  )  ميگويد هو مشرك مثلهم لان من رضى با) ( شرك فهو مشرك .  اگر افراد تنظيم به شكل انفرادى  و يا تنظيم در مجموع با كفار بر  عليه مسلمانان همكارى نمايد از دائره  مؤمنان خارج مي شوند.  بناءً تربيه افراد تنظيم بر مبداء ولاء و براء از مهمترين برنامه هاى يك تنظيم اسلامى است .

۱۰ –  دانستن فقه اولويات :

فقه اولويات يعني اينكه امورات درجه بندى شود و كار از الاهم فالاهم شروع شود ابتداء برنامه هاى كلي و بنيادى دنبال شود و تدريجاً به جزئيات بانجامد. نزول تدريجى قرآن در بيست وسه سال همين درس را به ما مى آموزاند . د عوت اسلام از جملۀ  (( قولو ا لا اله الا الله تفلحوا ) شروع شد و در نهايت همۀ جوانب زندگى انسانى را فرا گرفت .

اهداف تعين و درجه بندى شود و براى انجام آن از مهمترين آن شروع شود. در وقت اداى فريضه حج روز عيد قربان حاجى  چندين كار مهم در حج را پيش رو دارد ، بايد جمره بزند و قربانى كند، حلق يا قصر كند، از احرام برآيد طواف افاضه و سعى كند همه آنها را بايد در همين روز انجام بدهد . بناءً درين روز از كنار شيطان خورد( جمره صغرى ) و شيطان و سط (جمره وسطى ) عبور نموده با آنان كارى ندارد ، خود را به شيطان بزرگ رسانده و آنرا ميزند. روز بعدى حاجى جز ماندن در منى و زدن جمرات كار ديگرى ندارد،  درين روز به زدن همه يكى پى ديگر اقدام نموده ابتدا شيطان خورد بعد وسطى و در نهايت شيطان بزرگ را مى زند. اين بزرگترين  درس براى مسلمانان براى دانستن فقه اولويات و مراعات تدريج در امورات تنظيمى است .

۱۱ –  حفظ اسرار :

هرگاه مى خواهيد با كمال اطمينان فعاليت هاى تنظيمى خويش را دنبال كنيد بايد حتماً اسرار خود را از گوش و چشم د شمن حفظ كنيد . پيامبر صلى الله عليه وسلم  فرد شماره يك جامعه بشرى در حفظ اسرار بود . فرموده اند :  استعينوا علي قضاء حوائجكم بالكمتان ، همچنان فرموده اند : المجالس بالامانه .

وقتى پيامبر صلى الله عليه وسلم  مى خواست به جهاد طرف شمال برود از مدينه بطرف جنوب خارج مى شد. كعب بن مالك  رضى الله عنه ميگويد : هرگاه پيامبر صلي الله عليه وسلم  به كدام غزوة   ميرفت، جاى ديگرى را عنوان ميكرد. ولي در غزوه تبوك بخاطر دورى  راه، همه را از مقصدش با خبر ساخت تا آمادگى كامل بگيرند.  عبدالله بن جحش را به جهاد فرستاد ولي هدف را  برايش در نامه يى نوشت و به او دستور داد كه دو روز منزل كنند بعد نامه را بخواند و طبق آن عمل كند .

حفظ اسرار در امورات تنظيمى و مخصوصاً امورات جهادى راه اصلي كاميابى و رسيدن به اهداف است . اينها بعضى از آداب زندگى تنظيمى اند كه مختصراً به آن اشاره گرديد. و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين .

 

حوت سال  ۱۳۸۸

 

موضوعات مشابه

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button