اوربند یکجانبه حکومت نجیب و عملیات های مجاهدین
اوربند یکجانبه حکومت نجیب
و عملیات های مجاهدین
نویسنده: حاجی عبدالرزاق جاجی زاده
این یک داستان واقعی یکی از عملیات های مجاهدین بالای قوای شوروی مستقر در قلعه سرخ ولسوالی جبل السراج است که بنده نگارنده خود در آن اشتراک داشتم.
بعد از اینکه روس ها در حملات وبرنامه هایشان از کشتار مردم و ویرانی قرا وقصبات نتیجه ای بدست نیاوردند و خلاف تصور شان با گذشت هر روز مقاومت در برابر تجاوز گران روسی زیاد شده رفت و همچنان صفوف مجاهدین فشرده تر گردید روس ها از ادامه جنگ علیه مجاهدین ومردم افغانستان دست کشیده پالیسی خویشرا تغیر دادند از یکطرف خودشان در سطح قومندانان ، بنای آشتی وگفتگو را گشودند و شدت حملات شان را کاهش دادند از طرف دیگر حکومت دست نشانده شان را دستور دادند که چاره کار خود را خود بسازد که بنابر دلایل فوق داکتر نجیب دستور آتش بس یکجانبه را صادر کرد واعلان نمود که سر از تاریخ 25 دلو 1365 اوربند یکجانبه از طرف نیروهای دولتی رعایت میگردد اگر مخالفین بالای نیروهای دولت حمله ور هم شوند ما از خود دفاع میکنیم ودست به حمله متقابل نمیزنیم چون این یک پلان مزورانه دیگرشان بود که میخواستند اذهان عامه را فریب دهند ویک بار دیگر حکومت کفری شان را بدین وسیله بقا ببخشند مردم ومجاهدین ، آنرا یکی از جمله شعار های میان تهی قبلی کور، کالی ، دودی شان دانسته مردود شمردند مجاهدین که با دقت کامل اوضاع را در کنترول داشتند فریب این اغواگری هایشان را نخورده یک سلسله اقدامات تازه از جمله شدت بخشیدن عملیات ها بالای مراکز قوای روسی ودولت ، وانسجام ووحدت هرچه بیشتر مجاهدین را روی دست گرفتند بدین لحاظ بتاریخ 24 دلو از طریق مخابره های دوربرد از طرف امارت حزب اسلامی هدایت داده شد که همه جبهات مجاهدین وظیفه دارند تا در همین شب ( 25 دلو)، شدید ترین عملیات های خویش را بالای مراکز قوای روسی انجام دهند بدین مناسبت آمریت جبهه حوزه شفق در کنار سایر جبهات تصمیم گرفت تا در همان لحظه ایکه اعلان موضوع اوربند توسط داکتر نجیب در رادیو و تلویزیون صورت میگیرد باید اولین مرمی به قوای روسها واقع تپه سرخ جبل السراج که محل بزرگترین قوای شوروی بود اصابت نماید . بدین منظور در یک حویلی بدون سکنه وبدون خانه که تنها احاطه داشت آنهم با دیوار های بلند و در پناه دو پشته جبل السراج و چنکی موقعیت داشت ومناسب ترین موضع برای جابجا سازی دستگاه BM 12 بود .در تاریکی شب مرمی ها ودستگاه BM 12 انتقال داده شد چون هنوز هم مناسبات میان شورای نظار جمیعت اسلامی وحزب اسلامی خوب نبود دو برادر اسامیان خان بابا و شاآغا همراه با یک پایه مخابره جهت ترصد و دیدن اصابت مرمی ها به هدف که همانا قوای روسها درتپه سرخ جبل السراج بود مخفیانه به قریه مناره به منزل الحاج پاینده محمد فرستاده شد در قسمت بالایی قوای روسها در غرب قریه میانه گذر محلی بنام دسپیشری وجود داشت که ساحه پارک وتجمع قطار های اکمالاتی روسها بود.و طبق معمول همه روزه قطار های اکمالاتی روس ها با رسیدن در این ساحه متوقف میگردیدند و بعد از یک شبانه روز هریک از قطار ها به مراکز دیگر خورد و بزرگ روس ها در بگرام و سایر ولایات فرستاده میشد . همین روزیکه شب آینده آن عملیات صورت گرفت چندین قطار حامل بمب طیاره ،مهمات مختلف النوع، روغنیات، مواد غذائی، مواد ساختمانی وغیره درآنجا متوقف گردیده بود تا شب را سپری نموده فردایش حرکت نمایند شب فرا رسید همه آمادگی ها جهت انجام عملیات بالای آن تکمیل شده بود همه کسانیکه از این پلان آگاه بودند منتظر بودند و لحظه شماری داشتند که چه وقت عملیات صورت میگیرد در آن عملیات محترم الحاج قاضی محمد اکبر آمر جبهه ولسوالی نجراب نیز اشتراک داشت وی که وظیفه تولید برق توسط دستگاه کوچک مئولد را بدوش گرفته بود با چرخاندن دسته دستگاه مئولد ، برق را جریان داد و محترم انجنیر محمد امین طارق آمر حوزه شفق جبهۀ جبل السراج با سوچ نمودن دستگاه ، اولین مرمی را به سوی دشمن در فاصله پنج کیلومتری پرتاب نمود با اصابت آن ، ترصد چی در پیام مخابره ای اش گفت که صد متر مصافه را کم کنید با تنظیم دستگاه و فیر نمودن دومین مرمی ، ترصدچی در پیام دوم مخابره ای اش ، صدایش تواَم با نعره تکبیر بلند شد که هدف است ، هدف است ، ضربه کنید که متعاقب آن انداخت 46 مرمی ، طور برق آسا و به شکل ضربه ای صورت گرفت چون هدف که شامل صد ها عراده موتر هشت سلندره ، کاماز، اورال وغیره میگردید خیلی ها بزرگ بود همه مرمی ها به هدف اصابت کرد شعله های بزرگ آتش وانفجارات مهیبی به وقوع پیوست که روشنی آن ، ساحه وسیعی را احتوا میکرد و انفجارات و آتش سوزی در همه ساحات شمالی به وضاحت مشاهده میشد حتی یکی از قومندانان از ولسوالی گلدره پرسید آتش بزرگ و انفجارات عظیمی در منطقه شما دیده میشود چه حادثه ایی پیش آمده است که با آگاه شدن از جریان ، با نعره های تکبیر او هم مبارکباد وشاد باش گفت .آنقدر روسها در آن عملیات تحت تاًثیر قرار گرفته بودند که نسبت برق آسا بودن عملیات و شدت انفجارات موتر های مملو از بمب ، تیل ، مهمات وغیره و آتش سوزی بزرگ ناشی از آن ، نتوانستند به حمله متقابل دست بزنند در مناطق مجاهدین وضیعت چنان آرام بود که تصور آن نمی شد وبه اساس هدایت ، مجاهدین مئوظف ، دستگاه را پارچه نموده به انتقال آن اغاز نمودند در جمله انتقال دهندگان ، بنده ( نویسنده متن ) وجناب قاضی محمد اکبر آمر جبهه نجراب دو پارچه میل آنرا وبرادری به اسم غلام محمد تخت آنرا که او یک عسکر قوای کار سالنگ ها بود و در بسا موارد و عملیات ها با مجاهدین همکار و همراه بود که با اطلاع یافتن از این عملیات در این برنامه نیز اشتراک کرده بود در حال انتقال بودیم که درهمین لحظه ، عملیات حوزه الصبح کوهستان کاپیسا به رهبری شهید استاد عبدالصبور و همراهانش بالای مرکز روس ها در شرکت نساجی گلبهار از منطقه جمال آغه نیز آغاز گردید وما که در حال انتقال پارچه های BM 12 پس از انجام عملیات در شاخه چنکی سیدخیل بودیم در میان نقطه انداخت BM 12 حوزه الصبح و مرکزقوای سرخ روسها قرار گرفتیم چون لحظاتی از عملیات حوزه شفق گذشته بود و روس ها که در مرکز شان واقع قلعه سرخ مترصد اوضاع در منطقه بودند با انداخت صدها مرمی سلاح های ثقیل ، در همان نیمه شب خواب در چشمان مردم را ربودند ومنطقه را به محشرگاه مبدل ساختند با فرود آمدن مرمی ها چنان وحشت منطقه را فرا گرفته بود که گویی قیامت برپا شده است در محلی که بنده ( نویسنده متن ) با محترم قاضی محمد اکبر که حامل پارچه های دستگاه بودیم پروت نمودیم ده ها مرمی به اطراف ما نیز فرود می آمد و انتظار آنرا میکشیدیم که هر آن و لحظه ای، مرمی ایی ویا پارچه ای از مرمی بر بدن ما اصابت خواهد کرد و نابودی خویش را لحظه شماری میکردیم که جناب قاضی صاحب با خواندن اوراد ودعا به درگاه او تعلی ، طلب نجات و حفاظت از اصابت مرمی و یا پارچه های آنرا میکرد و بنده را هم تسلیت میداد این آتشباری تقریباً یکنیم ساعت طول کشید که در اثر آن یک تن از برادران به اسم غلام محمد که در حال انتقال تخت دستگاه BM 12 بود به درجه شهادت نایل آمد ویکتن از همراهانش که مدیر محمد اسلم نام داشت و هر دو عسکر قوای کار سالنگ ها بودند و از همکاران مهم جهاد و مجاهدین بشمار می رفتند و هر دو در آن عملیات اشتراک نموده بودند شدیداً مجروح گردید عملیات مئوفقانه به پایان رسید شعله های آتش آن ، ساعت ها ادامه داشت قرار راپوریکه فردای آن شب برای ما مواصلت کرد تعداد ( 280 ) عراده موتر مختلف النوع همراه با محموله هایشان که شامل صد ها تن تیل و روغنیات، صدها صندق مرمی و بم طیاره و غیره میگردید حریق شد ونابود گردید ده ها عسکر روسی در آن عملیات کشته و ده ها تن دیگر مجروح شدند در جمله عملیات های مجاهدین وحتی در تآریخ جهاد، این عملیات نسبت وسعت تلفات و مهم بودن زمان آن، در رسانه ها بیشتر مطرح گردید واز بزرگترین عملات ها محسوب شد. وبالای روسها اثرات فوق العاده ای به جا گذاشت موتر های سوخته آن طی ماه ها وحتی سالها مشاهده میشد وزمین سوخته آن حالا هم بعد از سالهای متمادی به خوبی قابل روئیت است.