مدیریت فردی در شرایط سخت
چکیده
ما خلق نشدهایم تا زندگی را در لذت و عشرت سپری کنیم. دنیا همیشه محل ابتلا و آزمایش بوده است و انسانها نیز همیشه با قرار گرفتن در دشواریها مورد آزمایش قرار گرفته اند. ما باید یاد گیریم که چگونه این مسیری پر آشوب را به سلامتی طی کرد. و این ممکن نیست جز یادگیری مدیریت خود، و زندگی خود در شرایط سخت. این مقاله سعی دارد تا شما را با مفهوم مدیریت فردی و چگونگی ایجاد نظم و تعادل در زندگی حتی در بدترین شرایط، آشنا سازد. و همچنان قرار است به بیان واقع گرایانه ای از سختی ها و دشواریهای زندگی بپردازد. این مقاله پلی بین شما و درک هر چه بیشتر مفهوم درد شده و چرایی حضورش در زندگی را پاسخ خواهد داد. و در نهایت راهکارهایی را برای مقابله و مواجه شدن با شرایط سخت زندگی را بطور مختصر بیان خواهد کرد.امید که از محتوای این نوشته استفاده اعضمی را ببرید.
مدیریت فردی چیست؟
جامع ترین و خلاصه ترین تعریف برای مدیریت فردی را میتوان اینگونه بیان کرد: مدیریت فردی توانایی برای اولویت بندی اهداف، تصمیم گیری در مورد آنچه باید انجام شود و پاسخگویی برای انجام اقدامات لازم است. اگر عمیق تر به موضوع مدیریت فردی نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که این دو واژه در کنار هم قرار گرفته دارای معانی متعددی میباشد. به زبان ساده تر مدیریت فردی یعنی کنترل کردن عواطف و احساسات، افکار و اعمال است. به معنای داشتن حاکمیت بر بروز دادن و متوصل شدن بر آنها در زمان مناسب و تحت تسلط درآوردن شان در زمان بحران است. لازم به تاکید است که این مبحث ظاهرا ساده میتواند شخصیت و در نهایت زندگی مانرا در ابعاد گستردهای متاثر سازد. قادر بودن به مدیریت عواطف، افکار و اعمال، ما را به فردی قوی و مستقلی تبدیل میکند که در هر زمان و شرایط آماده مبارزه و ادامه دادن است. شخصی که به توانایی و نیروی درونی خویش باور داشته و متکی بوده، و اجازه نمیدهد زندگی او را تعریف کند بلکه خود زندگی را با تمام سختی ها و مشقتهایش مانند پلی بسوی کمال دیده و آماده عبور ازین معبری است که آنسویش رشد میباشد.
شرایط سخت
سختی ها و مشکلات جز جدایی ناپذیر زندگی هستند. همانطور که خداوند در کلام پاک خویش میفرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ《همانا انسان را در سختی ها آفریدیم.》 این یک واقعیت غیر قابل انکار است که انسانها در میان انبوهی از مشکلات بسر برده و بزرگ میشوند. بطور خاص ما در کشوری زندگی میکنیم که همواره در آن با چالشهای فراوانی روبرو هستیم. مشکلاتی که مثل حلقه های یک زنجیر پی در پی بهم بافته شده و پاره کردن شان دست قوی را نیازمند است. این یک واقعیت محض است که اکنون افغانستان در یکی از سخت ترین برهه های تاریخی خویش قرار دارد و مردم این سرزمین با ده های چالش مواجه هستند؛ از جمله چالش های اقتصادی، و اجتماعی که میتوان از فقر و بیکاری، ممنوعیت تحصیل و کار بانوان و مهاجرت روزافزون را از جمله مهمترین زیر مجموعه های این چالش ها بیان نمود. بیگمان همه مان هر روز با یکی از این مشکلات که بطوری قابل ملاحظهای زندگی مانرا تحت تاثیر و دست خوش تغییر قرار داده است، دست و پنجه نرم میکنیم. و نمیتوانیم راهی برون رفت ازین معضلات را بیابیم. و این عدم توانایی غلبه بر مشکلات تاثیری منفی بر روح و روان مان گذاشته است.
اما راه چاره چیست؟ تسلیم شویم و اجازه دهیم که این مشکلات مثل کوهی آوار شود بر سر مان و مثل دریا ما را در خود غرق کند و ببلعد؟ آیا باید انتظار کشید تا آینده بهتری به سراغ مان آید و اکنون را به بطالت و بیهودگی تلف نمود؟ قطعا پاسخ خیر است. ما نمیتوانیم تسلیم شویم و بگذاریم تا مشکلات ذره ذره از وجود مان بکاهد و خود را فربه تر کند. ارنست همینگوی در کتاب پیرمرد و دریا جمله زیبایی را بیان میکند “آدمرا برای شکست نساخته اند، ممکن است آدم از بین برود ولی شکست نمیخورد.” پس باید تا چالشها ما را در قهقرا ناامیدی و ناکامی فرو نبرده اند، چارهای بسنجیم و خود را از این گودال تاریک بیرون کشیم. و این ممکن نیست جز یادگیری چگونگی مدیریت خود در شرایط نامطلوب.
تبدیل شدن به الماس
زغال در اعماق زمین و در دل کوه ها تحت فشار زیادی قرار میگیرد. تعداد زیادی قادر به تحمل آنهمه سختی نبوده، تسلیم شده و زغال باقی میمانند، اما اندکی از آنها در مقابل این فشار مقاومت کرده و از خود آنقدر سرسختی نشان میدهند، که عاقبت تبدیل به الماس میشوند. زندگی ما انسانها نیز شبیه این جریان است. ما در زندگی با مشکلات و چالشهای زیادی روبرو میشویم و همواره ازین اتفاقها ناخوشایند و ناراحت بوده و احساس ناامیدی میکنیم، بی خبر ازاینکه این سختی ها نهایتا از ما گهر نایاب و قوی مانند الماس میسازند. در عوض گلایه و شکوه از این سختیها باید شکرگزار بود. چرا که این مشکلات صیقل دهنده روح ما و سازنده شخصیت ما هستند. درد مرحله تکامل است. باید با درد روبرو شویم، اجازه دهیم تا درد از ما عبور کند و با تمام وجود حسش کنیم تا به کمال برسیم. هاکان منگوچ چه زیبا درد را در کتاب هیچ ملاقاتی تصادفی نیست توصیف میکند.”درد سفر تکامل است، به راه میاندازدت، بزرگت میکند و نهایتا تو را میپزد.” دشواریهای زندگی هرگز برای شکست تو طرح ریزی نشده اند، بلکه هدف شان آموزش دادن و بالغ کردن توست.
ما هیچگاه بعد از عبور از مشکلات به شخصیت سابق خود برنمیگردیم. انگار که مشکلات از ما یک ما قوی تر، و موفق تر میسازد. الیف شافاک به این نکته به زیبایی در کتاب ملت عشق اشاره میکند.”برای همه ما زندگی رشتهای از تولد ها و مرگ هاست. آغاز ها و پایان ها. برای تولد لحظهای باید لحظهای پیش از آن بمیرد. همانطور که برای زایش منِ جدید، منِ کهنه باید بمیرد.” این بدین معناست هر اتفاقی در زندگی در پی ساختن ما به یک مدل بهتر از اکنون ماست. و هیچگاه خداوند قصد نابودی ما را ندارد. او ما را با مشکلاتی روبرو میسازد که مطئمن است قدرت مقابله با آنها را داریم. به یاد بیاوریم این آیه زیبای قرآن پاک را: لا یکلف الله نفسا الا وسعها.《خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی ش تکلیف نمیکند.》 پس چه زیباست که تغییری در ذهنیت خو ایجاد کرده و مشکلات را بعنوان دروازه ای ببینیم که ورای آن موفقیت و سعادت است.
مدیریت فردی در شرایط سخت
باید این واقعیت را قبول نمود که تحت هر شرایط سخت و رنج آورد، باید زندگی کرد. ما هیچگاه بخاطر یک گیلاس شکسته از آب خوردن دست نمیکشیم. همینگونه هیچگاه نمیتوانیم بخاطر مشکلات دست از زندگی کردن برداریم. ما زمانی میتوانیم با چالش های زندگی خود مقابل شویم و بر آنها غلبه نماییم که بتوانیم مدیریت فردی را در خود تقویت کنیم. هنگامی که فردی بهخوبی ویژگی «مسلط بودن به خود» را درونش رشد داده باشد، توانایی کنترل خود در تمامی وضعیتها و حرکت آگاهانه به سمت اهداف تعیین شدهاش را دارد. این فرد اهداف خود را به خوبی میشناسد و از نظم و انضباط کامل فردی مورد نیاز برای انجام فعالیتهای آگاهانه و متمرکز برای طی مسیر موفقیت برخوردار است. همچنان صبر و استقامت در شرایط سخت زندگی از جمله خصوصیات همچین فردی میباشد. و این تحمل و تاب آوری به معنای یک بلوغ روانی است که شخص بتواند با شکست ها، مشکلات و هرگونه ناملایمتی ها کنار بیاید، افرادی که به این توانایی دسترسی دارند توانایی این موضوع را دارند که در مواقع بحرانی در ابتدا خود و سپس شرایط را مدیریت کنند.
این افراد آگاهانه زندگی و شرایط را تحت کنترل خود درآورده و هر قدم شان آنها را به اهداف شان نزدیکتر و از حس درماندگی و ناامیدی دورتر میسازد. این اشخاص به خوبی این نکته را درک میکنند که زندگی گره خورده با سختی ها آفریده شده و این سختی ها و مشکلات گذرا و موقتی استند. بنابراین خود را با شرایط وفق داده و منتظر پاداشی اند که این سختی ها با خود به همراه دارند. همانگونه خدواند در کلام گهربار خویش می فرماید: فان مع العسر یسرا. «قطعا به همراه هر سختی، آسانی است».
چطور در شرایط سخت و بحرانی زندگی باید کرد؟
در هر صورت و شرایط زندگی جریان دارد و ما نمیتوانیم نسبت به این جریان بیتفاوت باشیم. باید برنامه و راهکارهایی برای روزهای دشوار خود داشته باشیم که تکیه بر آن بتوانیم ازین جریان پر تلاطم عبور کنیم. در اینجا لازم است به چند مورد که مدنظر گرفتن شان میتواند عبور از شرایط سخت را برای مان آسان سازد، اشاره کنم.
۱-هدفتان را مجسم کنید
اگر احساس دلسردی کردید، چشمانتان را ببندید و تجسم کنید که مشکلتان را حل کردهاید و به هدفتان رسیدهاید. تجسم ابزار قدرتمندی است که میتواند ذهنیت مثبت را در شما تقویت کرده و شما را برای اقدام عملی ترغیب کند.
۲-اشتباهاتتان را بپذیرید
گاهی وقتها، برای یافتن بهترین راه، ابتدا باید چند راهحل نامناسب را تجربه کنید. مهمترین نکته اینست که به یاد داشته باشید که اشتباه کردن هیچ ایرادی ندارد. ناامید نشوید. در عوض از اشتباهاتتان پلی برای رسیدن به راه حلهای دلخواهتان بسازید.
۳-ذهنیت مثبت داشته باشید
احتمالا نمیتوانید نسبت به مشکلات بیتفاوت باشید و به بهتر شدن شرایط فکر نکنید. اما خوشبین بودن این امکان را برایتان فراهم میکند تا با وجود موانعی که وجود دارد، مشتاقانه منتظر اتفاقات آینده باشید. به خاطر داشته باشید که همیشه روزنه امیدی وجود دارد!
۴-به خودتان اعتماد داشته باشید
اگر باور نکنید که میتوانید همان ابتدا مشکلات را حل کنید، در مقابله با آنها با مشکل مواجه خواهید شد. شک و تردید باعث میشود نسبت به خودتان بیاعتماد شوید و از مشکلات برایتان غول میسازد و شما را از یافتن راهحل منحرف میکند. شما باید اعتماد به نفس لازم را در خودتان به وجود بیاورید تا به شما در حل بهتر مشکلات کمک کند.
۵-بیش از حد به مسائل فکر نکنید
شما فقط وقتتان را با فکر کردن در مورد موانعی که پیش رویتان است، تلف میکنید. خیلی خودتان را درگیر اینکه راه دیگری هم برای خلاص شدن از گرفتاری که در آن قرار گرفتهاید هست، نکنید. همینطور تلاش برای متقاعد کردن دیگران نسبت به اینکه شرایط خیلی ناعادلانه است اصلا توصیه نمیشود. وقتتان را با بیش از حد فکر کردن به سناریوهایی که ممکن است وجود داشته باشد، هدر ندهید. در عوض اقدامات لازم برای ایجاد تغییر را انجام دهید.
۶-مقاوم باشید
حتی اگر احساس میکنید گیر کردهاید یا به سختی پیش میروید، به راهتان ادامه دهید. تنها افرادی به هدفشان میرسند که تسلیم نمیشوند. حتی زمانیکه انگیزهای ندارید، یک قدم کوتاه در مسیر هدفتان بردارید.
۷_با افراد سمی کمتر وقت بگذرانید
تاحدامکان با افراد سمی کمتر وقت بگذرانید. افراد سمی کسانی هستند که نمیتوانید روی حمایتشان حساب کنید. اینها افراد قابل اعتماد و خیرخواهی نیستند. افراد سمی نهتنها پای درد دلتان نمینشینند، بلکه به احتمال زیاد مورد سرزنش و انتقاد قرارتان میدهند و شاید خواستههایی نیز داشته باشند. هربار که با امثال این افراد وقت بگذرانید، احساس میکنید که تحلیل رفته و خالی شدهاید. بهعبارتی، مراوده با افراد سمی فقط باعث میشود که حال ناخوشایندتری پیدا کنید.
کلام آخر
همه ما انسانها توانایی ها و قابلیت های منحصر به فردی درون مان داریم که فقط در شرایط سخت آشکار میشود و حتی گاهی باعث تعجب و حیرت خودمان نیز میشود. شرایطی که ما را میآزماید و نتیجه این آزمایش میتواند باعث تغییر شخصیت مان شود. فقط لازم است در همچین شرایط دشوار ثبات و انظباط را در خود پرورش داده و از آن به نحو احسن استفاده نمود. بدون شک داشتن نظم و ثبات منجر به مدیریت عالی شرایط شده و ما را در گذر از لحظات سخت زندگی مان یاری میکند. به تنها چیزی که در این سفر پرمخاطره نیازمند هستید بیشک قبول کردن این واقعیت است که درد هرگز نابود مان نمیکند بلکه ما را میسازد.