حکمتيار: حزب اسلامى خواهان خاتمه عاجل جنگ و رسيدن به صلح فورى و دائمى است
الحمد لله و كفى و سلام على عباده الذين اصطفى و بعد: فاعوذ بالله من الشيطن الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
فَلَا تَهِنُواْ وَتَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱلسَّلۡمِ وَأَنتُمُ ٱلۡأٓعۡلَوۡنَ وَٱللّٰهُ مَعَكُمۡ وَلَن يَتِرَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ. محمد: ٣٥ صدق الله العظيم
برادران و خواهران عزيز! قبل از ترجمه و تفسير اين آيه مباركه؛ به چند موضوع مهم روز مى پردازيم:
اكثريت افغانها از وضع بدامنيتى كشور در مجموع و كابل به گونه خاص؛ به ستوه آمده اند و آينده را بدتر و تاريك تر از امروز مى پندارند! و به اين باور اند كه تشديد ناامنى ها به روند كنونى صلح ارتباط دارد؛ حلقات بيرونى و درونى كه منافع شان را با ادامه جنگ گره زده اند؛ و رسيدن به صلح را به ضرر خود مى پندارند؛ مى خواهند با تشديد ناامنى ها روند صلح را تخريب كنند. هيچ شكى در اين نيست كه عمليات وحشيانه پوهتون، راكت پراگنى هاى كور و مكرر؛ از داخل شهر كابل بر محلات مسكونى، پرتاب راكتها بر ميدان هوائى بگرام، ترور هدفمندانه علماء، خطباء، ژورنالستها و سائر شخصيتهاى حامى صلح، … كار گروه ها و اشخاصى است كه عملاً و علناً با صلح و تلاشهاى رسيدن به صلح به مخالفت پرداخته اند. لهجه شان جنگى، اظهارات و اقدامات شان در مغايرت با صلح.
قبل از اين نيز؛ هرگاه در رابطه به حل بحران، خاتمه جنگ و خروج نيروهاى اجنبى از كشور ما گامهايى برداشته شده و كار به مرحله حساسى رسيده؛ همين حلقه جنگ طلب و وابسته به شبكه هاى جاسوسى دخيل در جنگ؛ اقدامات و عملياتى شبيه به اين را داشته اند!! سقوط مكرر شهر كندز؛ آن هم بدون جنگ؛ و زمانى كه اوباما رئيس جمهور ايالات متحده امريكا اعلان كرد كه تا پايان 2016؛ تمنامى نيروهاى امريكايى افغانستان را ترك خواهد كرد. همچنان؛ در دوران رياست جمهورى ترامپ؛ زمانى كه مذاكرات با طالبانو به مرحله حساسى رسيد؛ همين حلقه ها؛ در داخل شهر كابل؛ و در جوار آن؛ در لوگر؛ عملياتى را عليه نيروهاى امريكايى راه اندازى كردند كه مذاكرات را براى مدت طولانى به تأخير انداختند و نزديك بود سلسله آن به گونه كامل و دائمى متوقف شود.
تمامى افغانها به اين نتيجه نيز رسيده اند كه حكومت كابل؛ با سياستها و ستراتيژى كنونى اش؛ و با اين پرسونل امنينى؛ قطعاً نمى تواند امنيت را تأمين و وضعيت جنگى كشور را مهار كند؛ بايد بديل آن را جستجو كرد؛ از نظر ما بديل اين است:
كابل به سى حوزه امنيتى تقسيم شود، امنيت هر حوزه به رضاكاران همان حوزه سپرده شود، در هر حوزه از صد تا سه صد رضاكار و داوطلب؛ متناسب با اهميت و وسعت حوزه؛ توظيف گردند؛ مجوز حمل سلاح و صلاحيت بازجويى از افراد مظنون به آنان سپرده شود؛ نيروهاى امنيتى حكومت؛ به كار تأمين امنيت تأسيسات و دفاتر دولتى، بانكها، قصرها، وزارتخانه ها و سفارتخانه ها، كمربند امنيتى كابل؛ گمارده شوند و در امور امنيتى حوزه هاى شهرى مداخله نكنند. اين كار در خيلى از شهرهاى جنگ زده دنيا صورت گرفته و نتائج مثبتى نيز تحويل داده؛ با اين كار تمامى شهريان كابل در تأمين امنيت سهيم مى شوند؛ جلو افراد شرير؛ چه در صفوف نيروهاى امنيتى حكومت و چه مربوط به مخالفين مسلح دولت؛ گرفته مى شود.
حزب اسلامي حاضر است؛ ده هزار داو طلب صادق، آزموده شده، مطمئن و داراى تجارب كافى امنيتى را براى تأمين امنيت؛ در اين سى حوزه آماده كند. از دولت نه خواهان اسلحه است و نه معاش اين رضاكاران.
اگر دولت و حاميان بيرونى اش؛ اجازه مى داد و از توانمندى هاى بالقوه حزب اسلامى در جهت مهار جنگ و تأمين امنيت شهرها؛ استفاده لازم صورت مى گرفت؛ نه تنها كار به اين جا نمى كشيد كه حكومت و نيروهاى امنيتى اش از تأمين امنيت در اطراف ارگ نيز عاجز اند؛ بلكه موازنه جنگ در خيلى از ولايات؛ به گونه مثبت و عميق تغيير مى كرد؛ حزب در تمامى ولايات؛ به شمول كابل و ولايات شمال كشور؛ نفوذ فراخ و عميق مردمى دارد؛ هيچ گروهى نمى تواند با آن برابرى كند. جلسه پرشكوه حزب اسلامي به مناسبت 6 جدى؛ و در رابطه قضيه نه تازه و جديد؛ بلكه مربوط به 41 سال قبل؛ با اشترك بيش از پانزده هزار متعهدين حزب؛ در هواى سرد؛ و در فضاء سخت ناامن؛ با آنكه دولت با تمام نيرو و توان خود؛ دشمنى آشتى ناپذيرش را عليه حزب اسلامى و متعهدينش اعمال مى كند و از هيچ فشار، تهديد، خصومت و عناد عليه آنان دريغ نمى ورزد؛ ترور مى كند و به زندان مى كشد!! اين جلسه بزرگ، پرشكوه، منظم؛ با شعار و نعره هاى تكبير برخاسته از دل؛ نشان داد كه حزب اسلامي تا چه پيمانه اى از حمايت مردمى برخوردار است.
حزب اسلامى خواهان خاتمه عاجل جنگ و رسيدن به صلح فورى و دائمى است؛ متعهدين حزب همواره از صلح حمايت كرده اند و حاضر اند نقش مؤثرى در رسيدن به صلح و ساختن افغانستان فارغ از جنگ داشته باشند؛ ما از هر دو مرحله مذاكرات دوحه و رسيدن به مصالحه با طالبان حمايت كرديم و در پى آن بوديم كه نقش مؤثرى در آن داشته باشيم؛ اما حلقه هاى جنگ طلب و حاميان بيرونى شان؛ نمى خواهند و نمى گذارند؛ و با نقش فعال حزب در تأمين صلح مخالفت مى ورزند؛ يكى از دلائل عمده ترور و دستگيرى اعضاء حزب همين است.
ادارات امنيتي و پرسونل آن؛ اكثراً به فساد آغشته اند، زعامت و رهبرى آن در دست افراد و گروه هايى است كه يا وابسته به رقباى امريكا اند؛ يا وابسته به هند كه صلح با طالبان را به نفع رقيب خود؛ پاكستان؛ تلقى مى كند و با آن به مخالفت مى پردازد. اينها نه تنها افراد فكرى و متعهد ندارند؛ بلكه مفسدترين و اوباش ترين افراد را استخدام و با يونيفورم دولتى ملبس كرده اند. دو نمونه آن در همين چند روز؛ براى شناخت ماهيت ديگرن كافى است: 1- قومندان يك حوزه امنيتى در شهر كابل؛ با يونيفورم پوليس؛ يكجا با محافظينش وارد خانه اى مربوط حوزه امنيتى اش مى شود؛ خانمى را زير لت و كوب مى گيرد؛ موهايش را با چاقو قطع مى كند؛ و به او مى گويد: چه چيزى تو را اين قدر مغرور ساخته كه به تلفونم جواب نمى دهى!! اگر به خواستم تسليم نشوى ويديو ات را نشر مى كنم!! اين ويديو در رسانه ها منعكس شد؛ و فقط انعكاسش در رسانه ها باعث شد كه وزارت داخله او را زير تحقيق بگيرد؛ اما شكى در آن نيست كه چون بقيه متخلفين و مفسدين به زودى و با احكام فوق العاده مقامات بالايى رها خواهد شد!!
2- همين دوشنبه؛ 8 جدى؛ افراد قومندان امنيه غزنى؛ در داخل شهر و در چند قدمى دفتر حوزه امنيتى؛ دو تن؛ از مامورين مستوفيت غزنى را متوقف مى كنند؛ نامه اى را به يكى از آنان مى سپارند تا مطالعه كند؛ در همين اثناء او و همراهش را زير آتش مى گيرند و به شهادت مى رسانند. دليل ترور آنان فقط اين كه عضو فعال حزب اسلامى بود و زمانى بر شيشه موترش؛ شعارى در حمايت از حزب را داشت!!!
آيا از چنين نيروهاى امنيتى؛ مى توان انتظار تأمين امنيت سر، جان، عزت و مال مردم را داشت؟!! اينها خود عاملين اصلى ناامنى ها اند. مردم نه طمعى از اينها دارند و نه اعتمادى بر آنان؛ بدون همكارى فعال مردم؛ هيچ حكومتى؛ هر چند حاميان بيرونى اش نيرومند باشند؛ قادر به تأمين امنيت نمى شود.
حزب اسلامي در زمان جهاد عليه نيروهاى شوروي؛ آغازگر مبارزه و جهاد و ستون فقرات مقاومت بود؛ تمامى احزاب و گروه هاى ديگر؛ در خارج از كشور؛ و در ايران و پاكستان ساخته شدند؛ از يك سو نقش و سهم شان در مقاومت كمرنگ و ضعيف بود و از سوى ديگر به كمونستها و اتحاد شوروى پيوستند و معاهدات همكارى با آنها داشتند. حتى امكانات و اسلحه اى كه براى جنگ عليه اشغالگران در اختيار شان گذاشته مى شد؛ امكانات را حيف و ميل مى كردند و سلاح را مى فروختند؛ همان كارى كه امروز
هم انجام مى دهند؛ اكمالات محالفين مسلح دولت را همينها تأمين مى كنند و اسلحه و مهمات؛ به شمول تانكها و زرهپوشها را به مخالفين مسلح دولت؛ به بهاى اندكى مى فروشند.
برادران و خواهران عزيز!
در اين روزها؛ بيم از آغاز جنگى ديگر بر تمامى اين منطقه؛ سايه افگنده؛ پروازهاى بى 52 امريكا در فضاء خليج و حضور زيردريايى هايش در منطقه؛ اين واهمه و تشويش را ميان تمامى كشورها ايجاد كرده كه شايد شعار انتقام از كشته شدن سردار سليمانى؛ در روز ترورش؛ يك سال قبل و توسط طياره امريكايى بدون سرنشين؛ در بغداد و در نزديكى ميدان هوائى؛ بالآخره به جنگ تمام عيار ميان امريكا و ايران منتج خواهد شد!! با آن كه كشاندن جنگ به خليج و حتى داخل ايران؛ هرگز به نفع ايران نيست؛ شايد مسئولين ايرانى به پيآمدهاى خطر ناك چنين جنگى؛ براى خود ايران حتماً متوجه اند؛ و اگر در پى انتقام هم باشند؛ شايد ترجيح بدهند كه دور تر از خليج و ايران؛ كارى در عراق و يمن انجام دهند؛ شايد مى دانند كه كه جز چين و روسيه هيچ كشور ديگر دنيا اين توانمندى را از ناحيه تجهيزات و تأسيسات جنگى ندارد كه از درگيرى مستقيم با ايالات متحده امريكا توقع دستآوردى داشته باشد و با صدمه و زيان جبران ناپذير مواجه نشود!!
اميدواريم شاهد جنگ ديگر در منطقه و كشوهاى اسلامى نباشيم. كافيست كه امروز تمامى جنگهاى دنيا در كشورهاى اسلامى است.
اگر زعماى وقت ايران؛ امريكا را در اشغال افغانستان و عراق كمك و همراهى نمى كرد؛ امروز شاهد اين وضعيت و حوادث نمى بوديم.
برادران و خواهران عزيز!
در رابطه به ترجمه و تفسير آيه تلاوت شده در ابتداء خطبه؛ عرض مى كنم:
خداوند جل شأنه مى فرمايد:
سست مشويد، و به مصالحت و سازش فرا مخوانيد، شما برتريد و خدا با شما است؛ و هرگز اعمال تان را بدون پاداش كامل نمى گذارد و هدر نمى كند.
اين آيه مباركه چند رهنمود سازنده الهى را در برابر مؤمنان مى گذارد:
1. از وهن، سستى و كسالت خوددارى ورزيد. شور و شوق و اميدوارى به آينده روشن را هرگز و در هيچ شرائطى و هيچ مقطعى از دست ندهيد.
2. دشمن را به مصالحت و سازش فرا مخوانيد؛ به گونه اى كه اين دعوت به صلح يا از ضعف شما مايه گرفته و يا از اين احساس كه دشمن را نيرومند پنداشته ايد و از پيروزى محتوم خود مأيوس شده ايد.
3. شما برتريد؛ از اين كه احساس ضعف و ناتوانى كنيد و دست سازش به سوى دشمن دراز نماييد.
4. خدا با شماست؛ هرگز شما را تنها و بى يار و ياور نمى گذارد؛ در برابر هيچ دشمن به ظاهر نيرومند و مجهز؛ احساس تنهايى مكنيد.
5. مطمئن باشيد كه تلاشهاى تان هيچگاهى بى پاداش و بى نتيجه نمى ماند، ضائع نمى شود و به هدر نمى رود. به وعده هاى پروردگار حامى و نصير تان؛ يقين كامل داشته باشيد كه حتماً نتائج نيك بر تلاشهاى تان مرتب مى كند؛ اين وعده مكتوب را در قرآن خود با شما دارد كه وَأَنَّ ٱللّٰهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ: و اين كه الله متعال هرگز پاداش مؤمنان را ضائع نمى كند؛ نه پاداش دنيوى شان را و نه هم پاداش اخروى شان را.
6. گمان مكنيد كه به دليل پافشارى بر مواضع محكم ايمانى تان منزوى و تجريد خواهيد شد، دشمن موفق خواهد شد شما را چنان به محاصره بكشد و از مردم منزوى كند كه تنها بمانيد؛ احساس تنهايى و ترس و بيم از انزوا و تجريد؛ نبايد شما را به سازش با دشمن وادارد؛ پروردگار زمين و آسمانها با شما و يار و ياور تان است.
7. گمان مكنيد كه بدون سازش و تنازل در برابر دشمنان؛ مبارزه و جهاد تان به هدر خواهد رفت و قربانى هاى تان ضائع خواهد شد؛ و نتائجى كه پروردگار تان وعده اش را داده؛ بر آن مرتب نخواهد شد؛ پروردگارى كه عاقبت امور در دست اوست؛ نتائج عملكردها را وى سبحانه و تعالى؛ تعيين و بر آن مرتب مى كند؛ هرگز قربانى هاى مؤمنان و مجاهدان را ضائع نمى كند؛ و مساعى شان را بى نتيجه نمى گذارد.
اين آيه و آيات شبيه آن؛ اين رهنمايى ها را به مؤمنان دارد:
1. گذشته هاى دردآور و رنج آور تان را فراموش كنيد؛ بر آن چه از دست داده ايد؛ محزون و غمگين مباشيد. از گذشته ها فقط بيآموزيد؛ و در پى استفاده مثبت از تجارب گذشته تان باشيد.
2. به امروز تان بينديشيد؛ از نو آغاز كنيد؛ سنجيده آغاز كنيد؛ طرح نو بريزيد؛ ابتكار داشته باشيد؛ تصميم بگيريد كه هيچ لحظه زندگى تان را ضائع ننموده و بدون كار خير سپرى نمى كنيد. ديروز گذشته؛ نه اعاده اش ممكن است و نه كارى در رابطه به تصحيح آن از تو ساخته است؛ مگر اين كه؛ تصميم بگيرى امروز آن را جبران كنى.
3. در رابطه به آينده و مستقبل؛ نه مشوش باش و نه ترس و بيمى داشته باش؛ بر عكس اميدوار باش؛ همانگونه كه در پايان شب سياه و تاريك؛ منتظر صبح روشن استى؛ اميد به تو قوت مى بخشد و ترس و تشويش نيروهايت را ذوب مى كند؛ و توان كار را از تو مى گيرد؛ امروزت را همانگونه بساز كه خدايت از تو خواسته، ايمانت آن را ايجاب مى كند و شرافت انسانى ات مقتضى آن است. فردايت را به فردا بگذار؛ به ذاتى بگذار كه عاقبت امور را وى تعيين مى كند؛ اما با توجه به چگونگى امروز تو تعيين مى كند؛ اگر امروزت خوب بود؛ مطمئن باش كه فردايت نيز خوب خواهد بود؛ آن كه ديروز تو را حفظ كرد، فردا نيز حفظ مى كند؛ آن كه ديروز و امروز به تو روزى داد؛ فردا نيز مى دهد؛ آن كه ديروز برايت كفايت كرد؛ فردا نيز كافى است.
4. با اعصاب آرام؛ حوصله فراخ؛ عزم محكم؛ اراده راسخ و غير متزلزل؛ به راهى كه انتخاب كرده اى؛ جلو برو؛ مگذار سختى ها و ناملايمات؛ يا منتج به آن شود كه خشم و غضبت را تحريك كند و آرامش اعصابت را از تو بگيرد و يا اراده و عزمت را متزلزل سازد؛ و اميدوارى هايت را به يأس تبديل كند؛ متوجه باش كه اينها همه آزمونهاى الهى اند؛ عزم و همتت را و پختگى و قوت ايمانت را مى آزمايد. سنت الهى چنان است كه مؤمنان را در فراز و نشيبها و پيچ و خمهاى حوادث مى آزمايد؛ تا صادق در ايمان و مدعيان كاذب ايمان را تفكيك و از هم جدا كند.
5. به آن چه پروردگارت برايت خواسته؛ قانع و راضى بوده و مطمئن باش كه پروردگارت ظلم نمى كند؛ رأفت و رحمتش بر تو؛ بيش از دلسوزى و مهربانى مادر مهربانت بر تو است؛ در هر فيصله اش خيرى برايت مضمر است؛ بر او توكل كن و خود را و آينده ات را به وى بسپار.
6. به آن چه خودت از كارهاى نيك انجام داده اى؛ قانع مباش و آن را كافى مگير؛ چون كسى باش كه گفت: اى كاش صد جان مى داشتم و صد بار آن را در راه خدا قربانى مى كردم!! به يك بار شهادت قانع نبود؛ مى خواست صد بار در راه خدا به شهادت برسد.
سبحانك اللهم بحمدك نشهد ان لااله الا انت نستغفرك و نتوب اليك
متن خطبه مشر معزز ( جمعه 12 جدي 99 )