حکمتيار: تأخير سه هفته اى در مذاكرات دوحه؛ خبر خوشايندى نيست
الحمد لله و كفى و سلام على عباده الذين اصطفى و بعد: فاعوذ بالله من الشيطن الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللّٰهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ ۚ لَا تَبۡدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللّٰهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ٦٤ يونس: 62-٦4 صدق الله العظيم
قبل از ترجمه او تفسير اين آيات مباركه؛ اجازه بدهيد به چند موضوع مهم روز بپردازيم:
1. تأخير سه هفته اى در مذاكرات دوحه؛ خبر خوشايندى نيست. بايد ترتيبى گرفته شود كه مذاكرات تا رسيدن به توافق بدون هيچ وقفه و تأخير دوام كند؛ در شرائطى كه هر روز صدها افغان به خاك و خون كشانده مى شوند؛ نه طولانى شدن بى موجب مذاكرات قابل توجيه است و نه توقف چندين روزه آن؛ اگر احياناً خستگى ها و دور ماندن اعضاء هيئت از خانواده هاى شان؛ باعث اين تأخير است؛ مى توان مشكل را از طريقى ديگر حل كرد؛ عوض رفتن تمامى هيئت يكجايى به خانه هاى شان؛ برخى به مذاكره ادامه دهند و برخى وقفه اى بروند و برگردند.
2. حكومت كابل پيشنهاد ادامه مذاكرات در داخل را داده است؛ جانب مقابل آن را تلاشى براى تخريب پروسه صلح تلقى كرد. اين پيشنهاد دقيقاً شبيه پيشنهاد زمامداران كابل؛ در زمان مذاكرات بن است؛ نه در آن زمان كسى با اين پيشنهاد توافق كرد و نه اكنون طرفهاى ذيدخل خارجى و داخلى با آن توافق خواهند كرد. در جريان مذاكرات بن؛ امريكا از يك سو مى پنداشت كه انتقال مذاكرات به داخل افغانستان؛ باعث خواهد شد؛ مهار مذاكرات را از دست بدهد و تأثير و سلطه كاملش بر روند مذاكرات تضعيف شود؛ هيئت هاى مذاكره كننده در بن؛ هر چند به انتخاب امريكا تعيين و برگزيده شده بود؛ و گروگان ميزبانان شان بودند؛ انتقال ميز مذاكرات به كابل؛ مفيد نبود؛ در بن؛ هم تهديد اعضاء هيئت آسان بود، هم خريدن شان ارزان و هم زير فشار گرفتن شان ميسر؛ علاوه بر امريكا؛ كشورهاى ديگر نيز كه نقش تعيين كننده ثانوى را در مذاكرات بن داشتند؛ چون روسيه، بريتانيا، جرمنى و ايران؛ اينها نيز با انتقال مذاكرات به كابل موافق نبودند و آن را به سود خود نمى پنداشتند. غربگرايان كه منتظر خبر خوش از بن بودند؛ چون مى پنداشتند كه لندن بالآخره موفق خواهد شد؛ بقيه كشورها به شمول امريكا را متقاعد سازد كه با طرح بريتانيا مبنى بر اين كه نظام شاهى مكرراً به افغانستان برگردد و ارگ؛ شاهد مكرر تخت نشينى؛ شبيه ملكه اليزابت باشد؛ اينها نيز خواهان ابقاء مذاكرات در بن و مخالف انتقال آن به كابل بودند. تمامى اينها و در رأس شان امريكا؛ مى دانستند كه استاد ربانى حاضر نيست ارگ را به آسانى تخليه كند؛ از اين رو مذاكرات در كابل را مفيد نمى پنداشتند.
3. استاد ربانى به گونه مكرر به هيئت كابل دستور داد كه جلسات را ترك گفته و به كابل برگردد؛ اما هيئت به آن اعتنائى نداشت؛ آنان به آينده فكر مى كردند؛ نه به گذشته ها؛ منتظر سهم دلخواه در حكومت جديد كابل؛ تحت چتر حمايت امريكا بودند؛ رضايت هيئت امريكايى بيش از رضايت رهبر شان؛ به آنان ارزش و اهميت داشت.
4. در مذاكرات قطر نيز شاهد بوديم كه هيئت كابل خلاف رأى ارگ؛ توافقاتى داشت كه موجبات خشم ارگ را فراهم كرد.
5. اما حزب اسلامى در رابطه به محل مذاكرات؛ ديدگاه و موضع مشخص خود را دارد؛ اگر قرار است مذاكرات در خارج باشد؛ قطر گزينه مناسب است؛ نسبت به انتقال آن به اروپا و مخصوصاً بن كه افغانها خاطره خيلى بدى از آن دارند و با تكرار اين فاجعه موافق نيستند.
6. اما اگر هدف از انتقال مذاكرات به افغانستان؛ ايجاد مشكلات در برابر روند صلح و به تأخير انداختن عمدى و غرض آلود نباشد؛ ما به گونه مشروط از آن حمايت مى كنيم؛ مشروط به اين كه: محل مذاكرات بايد چنان باشد كه براى طرف مقابل نيز پذيرفتنى بوده و امنيت آن در اختيار جهت بى طرف و قابل اعتماد باشد. دشوار است طالبان بپذيرند كه در محل تحت سلطه دولت و در حالى كه امنيت آن نيز از سوى نيروهاى امنيتى حكومت تأمين مى شود؛ حاضر به مذاكره شوند، همانگونه كه حكومت راضى نخواهد شد و نخواهد پذيرفت كه محل مذاكرات در مناطق تحت سلطه طالبان باشد. راه حل اين است كه در محل مذاكرات؛ هيچ طرف درگير؛ حضور نظامى و امنيتى نداشته و امنيت آن از سوى جهت سومى، بى طرف و قابل اعتماد دو طرف تأمين گردد.
7. اگر يكى از ولايات همجوار كابل؛ چون ميدان وردگ، لوگر و لغمان انتخاب گردد؛ طرفهاى درگير؛ تا فاصله بيش از بيست كيلومترى؛ از محل مذاكرات؛ حضور نظامى نداشته؛ و مداخله اى در امور امنيتى آن نكنند، مى شود يكى از اين ولايات را انتخاب كرد.
8. اما در اين سه ولايت؛ تأسيسات و امكانات كافى و لازم براى پذيرايى مناسب از هيئتهاى مذاكره كننده و ديپلوماتها و منسوبين رسانه ها وجود ندارد.
9. جلال آباد محل مناسبتر خواهد بود. جلال آباد؛ علاوه بر تأسيسات و امكانات ضرورى؛ ميدان هوائى نيز دارد؛ امكان سفر زمينى داخلى و خارجى نيز ميسر است؛ حضور نيروهاى نظامى و امنيتى خارجى را نيز مى توان به صفر رساند.
10. حزب اسلامي حاضر است؛ مسئوليت تأمين امنيت آن را به عهده بگيرد؛ و شايسته ترين و صادق ترين افراد را به امنيت آن بگمارد. حزب اسلامي به تنهائى نيز آماده تأمين امنيت است و يكجا با جهت بى طرف ديگر نيز.
11. والي و مسئولين امنيتي اين ولايت؛ به توافق طرفين و از اشخاص بى طرف و غير دخيل در جنگ انتخاب شوند. اين توافق نشان خواهد داد كه طرفهاى درگير؛ حاضر اند به سطح مجموع كشور نيز بر اداره و حكومت قابل قبول براى توافق كنند؛ يك آغاز خوب براى خاتمه تمامى منازعات و درگيرى ها.
12. اگر حكومت كابل با اين طرح توافق كند؛ شايد متقاعد ساختن طالبان كار دشوارى نباشد!!
13. حزب اسلامى دو سال قبل نيز طرح تعيين ساحه امن در داخل كشور را مطرح كرد؛ به نحوى كه دو طرف درگير؛ در آن حضور نظامى نداشته؛ فضاء و زمينش مصون بوده؛ امنيت آن به توافق طرفين و از سوى جهت بى طرف تأمين گردد؛ تا مخالفين دولت بتوانند با اطمئنان خاطر و بدون تشويش از تعقيب، دستگيرى، ترور، حملات هوائى و زمينى؛ در آن بسر برند؛ حتى خانواده هاى شان را نيز به اين ساحه امن انتقال دهند؛ و تا زمانى كه توافق نهائى صورت مى گيرد؛ به عنوان ساحه امن پذيرفته شود. اين كار باعث خواهد شد:
1- كسانى كه به جنگ وادار شده اند و چاره اى جز ادامه جنگ براى دفاع از خود ندارند؛ فضاى امنى در داخل كشور نمى يابند كه در آن جا از تعرض رقيب سياسى و قومى شان در امان باشند؛ و اگر مطمئن شوند كه در داخل كشور مى توانند با اطمئنان و بدون ترس از رقيب و حريف و خصم خود زندگى كنند؛ بدون شك كه از جنگ دست مى كشند و به صف صلح مى پيوندند؛ 2- كسانى نيز كه به دليل همين مجبوريتها؛ به خارج پناه برده اند و در دام نيروهاى جنگ طلب داخلى و خارجى افتيده اند؛ به حالت خود راضى نيستند و در پى ملجأ و منجأ با امن و مصون اند؛ جهت صلح را بر جنگ ترجيح خواهند داد. 3- مخالفين مسلح دولت كه در پى حل عادلانه و آبرومندانه بحران ناشى از جنگ اند؛ نيز مجال مناسب را براى آغاز مذاكرات بدون وساطت و مداخله اجنبى خواهند يافت.
متأسفانه عده اى طرح معقول حزب اسلامي را غلط و وارونه تعبير كردند، به تبليغات منفى و خصمانه پرداختند؛ عده اى آن را به عنوان تجزيه كشور تعبير غلط كردند؛ عده اى آن را سپردن ولايات به طالبان خواندند؛ عده اى نيز آن را كوبيدن ميخ ملا نصرالدين در خانه كرايى و عاريتى خود گرفتند!! مفتى هاى در خدمت سلطان؛ براى ارضاى قصرنشينان؛ عليه آن فتوى ها صادر كردند؛ اين در حالى كه قسمت هاى بيشتر كشور از تسلط دولت خارج؛ و به ساحاتى تبديل شده بودند كه مخالفين مسلح در آن حضور فعال و پررنگ داشتند؛ اگر به استثاء كابل و يكى دو ولايت ديگر؛ هر ولايتى؛ چون ساحه امن پذيرفته مى شد؛ طالبان در واقع مناطق بيش از حكومت كابل را تخليه مى كردند؛ و نيروهاى نظامى شان را از آن بيرون مى كشيدند؛ متأسفانه مبلغين و مفتى هاى دربار؛ آن را برعكس و غلط تعبير كردند و عنوان سپردن ولايات به طالبان را به آن دادند. در حالى در طرح حزب؛ نه نام ولايت خاصى ياد شده بود و نه سپردن آن به طالبان؛ به توافق دو طرف محول شده بود تا به مشوره همديگر؛ ساحه مناسب و قابل قبول براى هر دو طرف را مشخص كنند. اين مطلب نيز با الفاظ واضح ذكر شده بود كه هيچ طرف درگير در آن حضور نظامى نخواهد داشت!!! اما متأسفانه آنان كه منافع شان با ادامه جنگ گره خورده و جنگ قصرهاى مجلل و زندگى اشرافى براى شان مهيا كرده؛ هر سخن صلح طلبانه را در تصادم با غرض و نفس و هوس خود مى يابند و به مخالفت آن مى پردازند؛ عده اى نيز چنان اند كه اگر در ارگ هر كى باشد؛ چه مسلمان و چه كافر؛ حتى اگر نتنياهو هم باشد؛ حرفش حكمران را با استناد به چهار كتاب منزل؛ نه تنها قابل تأييد؛ بلكه شايسته و سزاوار ستايش مى گيرند، حلال را حرام و حرام را حلال مى شمارند!! اما خوب است كه امروز؛ پيشنهاد مذاكرات در داخل كشور؛ از سوى حكومت صورت مى گيرد؛ مفتى ها و مبلغين در خدمت جنگ طلبان نيز يا ساكت اند و از تبليغات و صدور فتوى عليه اين طرح خوددارى مى ورزند و يا منتظر فرمان از سوى كسانى اند كه مزد فتوى ها را از آنان مى گيرند.
14. اگر حزب اسلامى مطمئن شود كه حكومت و حكام كابل؛ اين حقيقت را درك كرده اند كه ملت خواهان صلح است؛ افغانها از جنگ به ستوه آمده اند، به اراده ملت تمكين مى كنند؛ به گونه صادقانه وارد مذاكرات مى شوند؛ در پى ادامه وضعيت دردناك كنونى نيستند، تلاش نمى ورزند جريان صلح را سبوتاژ و يا به تأخير بيندازند، از انحصار پروسه صلح؛ دست مى كشند؛ با ايجاد اجماع سياسى در اين طرف خط؛ توحيد مواضع و ارائه طرح واحد براى رسيدن به صلح و خاتمه جنگ موافق اند؛ حزب حاضر است؛ يكجا با ديگران؛ وارد مذاكرات جدى و صادقانه صلح شود؛ اما نه با جنگ طلبان در يك صف قرار مى گيريم؛ و نه در جمعى مى نشينيم كه در تصميماتش شريك نباشيم و در پذيرفتن عواقب بد تصاميم ناسنجيده ديگران سهيم باشيم؛ به همكارى برادرانه حاضريم؛ اما در كار خير و به نفع ملت؛ در اين راه به هر قربانى آماده ايم؛ اما نه شريك جرم هيچ مجرمى مى شويم و نه براى اقتدار كسى كلوخى به سوى رقباى شخصى اش پرتاب خواهيم كرد؛ و حرفى به زبان خواهيم آورد.
دئ.
از نظر ما راه حل اين است:
1. توافق بر آتش بس موقت ولى قابل تمديد.
1. در دوران آتش بس؛ آغاز مذاكرات بين الافغانى شامل تمامى جناح ها؛ غرض توافق بر حكومت قابل قبول براى همه.
2. آزادى تمامى زندانيان سياسى.
3. لغو تمامى تحريمها و محدويتهايى كه از سوى نيروهاى اشغالگر و به پيشنهاد ناتو؛ از سوى شورى امنيت ملل متحد؛ عليه مجاهدين و آنان كه براى آزادى كشورشان جنگيده اند؛ وضع شده اند.
اجازه راكړئ؛ د لومړني لوستل شوو آيتونو ترجمه او تفسير وړاندي كړم:
أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللّٰهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ ۚ لَا تَبۡدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللّٰهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ . يونس: 62-٦4
پام چي بې شكه د الله دوستان داسي دي چي نه څه وېره پرې شته او نه به غمجن شي. هغه چي ايمان ئې راوړى او ځان ساتنه ئې كوله. دوى ته په دنيايي ژوند كي او په آخرت كي زېري دي، د الله په ويناوو كي تبديلي نه راځي، همدا ستره بريا ده.
دلته د الله تعالى د دوستانو په اړه څو لارښووني شوې:
• د الله دوستان هغه دي چي ايمان ئې راوړى او د خپل رب د حكمونو له سرغړاوي ئې ځان لري ساتلى.
• دوى داسي دي چي نه څه وېره پرې شته او نه به غمجن شي، يعني دوى ته نه له څه نه وېره په كار ده او نه په څه وير.
• دوى ته هم په دنيايي ژوند كي زيري دي او هم په آخرت كي، هم به ئې په دنيا كي فلاح او بريا په برخه شي او هم په آخرت كي.
• دوى بايد ډاډه وي چي د الله تعالى وعدې رښتيني دي او په ويناوو كي ئې تبديلي نه راځي، هيڅوك ئې د تحقق مخه نشي نيولى، نه د چا تدبيرونه په هغه كي تبديلي راوستى شي او نه ئې زور او ځواك له تحقق؛ مخنيوى كولى شي.
• همدا ستره بريا ده.
ورپسې آيت داسي دئ:
وَلَا يَحۡزُنكَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلّٰهِ جَمِيعًا ۚ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ.
او د دوى وينا دي تا غمجن نه كړي، يقيناً چي عزت ټول د الله (په واك كي) دئ، هغه پوه اورېدونكى دئ.
له دې مبارك آيت معلومېږي چي دا سوره او اړوند آيتونه ئې؛ په داسي وخت كي نازله شوې چي مسلمانان كمزوري او ناتوان ول، د دوى ضعف او كمزورۍ ته په پام سره؛ دښمنانو د دوى په ضد تبليغات كول، چا به د دوى پرېشانه حالت ته گوته نيوله، چا به ويل د پيغمبر په خوا كي غلامان، نيستمن، كمزوري او ناپوه او احساساتي ځوانان راغونډ شوي، دوى به څنگه د ټولني ځواكمنو، مخورو او شتمنو مخي ته ودرېږي؟ څنگه دا گمان كوي چي الله به دوى ته برى وركوي او دا دين به پر ټولو دينونو غالبوي؟! چا به ويل دا څنگه د الله تعالى له لوري لېږل شوى پيغمبر دئ چي خپل ياران له دغو بدو او سختو ورځو نشي ژغورلى، ځيني وژل كېږي، ځيني كړول كېږي، ځيني زنداني كېږي، ځيني د كور كلي پرېښودو ته اړ كېږي؟ تبليغات دومره شديد او پراخ ول چي كله كله به ئې پيغمبر عليه السلام هم غمجن اوپرېشانه كړ، الله تعالى هغه ته اطمئنان وركوي چي د دوى وينا دي تا غمجن نه كړي، عزت ټول د الله په واك كي دئ، دا پرېكړه د ده له لوري كېږي چي چا ته عزت او غلبه وركړي او څوك له ذلت او سپكاوي سره مخامخ كړي. الله هم ستاسو په حال پوه دئ او هم د دښمن په حال، هم ستاسو دعاگاني اوري او هم د دښمن تبليغات. هغه پوه اورېدونكى دئ.
سبحانك اللهم بحمدك نشهد ان لااله الا انت نستغفرك و نتوب اليك
متن خطبه جمعه مشر معزز ( 28 قوس 99 )